۱۳۸۸ تیر ۱۸, پنجشنبه

اسباب کشی

به علت ف ی ی ل ت ت ت ر شدن بیایید اینجا لطفا :

۱۳۸۸ تیر ۱۶, سه‌شنبه

آغاز لیگ فوتبال ایران ، "فرصت ارزشمند هفتگی" برای تجمعات عظیم در ورزشگاهها

در هفته های آینده مسابقات لیگ برتر و دسته اول در تهران و شهرستانها آغاز می شود. این فرصت مناسب، زمان ارزشمندی است تا مخالفان دولت کودتا، هر هفته به بهانه دیدن مسابقه فوتبال، به طرح شعارهای خود علیه دولت کودتا بپردازند.

خوشبختانه ظرفیت ورزشگاههای آزای تهران (صدهزار نفر)، یادگار تبریز (70 هزار نفر)، ثامن مشهد (50 هزار نفر) و حافظیه شیراز و اصفعان و فولادشهر، انزلی، رشت و .... به اندازه ای هست کمه بتواند به زنده نگداشتن موج حق خواهی ملت در میان مدت و طولانی مدت کمک کند. کافی است همه تماشاگران، برای شناسائی نشدن توسط دوربینهای صدا و سیما، پس از مستقر شدن در جای خود در ورزشگاه، ماسکهای سبز خود را به صورت بزنند.
اگر حداقل نصف این ورزشگاهها با مخالفان دولت کودتا پر شود، شعارها دیگر تماشاگران را نیز همراه کرده و اخبار آن را در سطح محلات و شهرها خواهد پراکند. این جمعیت یکدل و همزبان، پس از اتمام بازی نیز می توانند به صورت دسته جمعی وارد خیابانها شده و علیه دولت کودتا شعار دهند. این بهترین راه برای پراکندن قدرت کودتاچیان در سطح شهرهاست. کاری که حتی ممکن است لیگ را به تعطیلی بکشاند. وقتی دولت برای 18 تیر حاضر می شود در پوشش آلودگی هوا، چند روز تهران و شهرهای بزرگ را تعطیل کند بعید نیست برای جلوگیری از تکرار تظاهرات هفتگی در شهرهای ایران، لیگ را هم تعطیل کند. این امر قدرت مخالفان دولت کودتا را در اولین گام نشان خوهد داد. تاثیر تبلیغات خارجی و داخلی آن را در مطبوعات و رسانه ها نیز نباید دست کم بگیرید.
از این رو می توان این جدال نفس گیر با دولت کودتا را در همه شهرهایی که مسابقات لیگ در آنها با جمعیت قابل توجهی برگزار می شود به راحتی و با برنامه ریزی اندک انجام داد. اگر چنین شود بی شک تعداد تماشاگران امسال لیگ ایران در تاریخ برگزاری آن رکورد شکن شود.

این کار علاوه بر امنیت بیشتر و داشتن جواز برگزاری تجمع، نیاز چندانی به اطلاع رسانی نخواهد داشت. پس از یکی دوهفته از آغاز لیگ، مردم خواهند فهمید که تاریخ وساعت برگزاری هر مسابقه لیگ، به معنای تاریخ و برگزاری تجمع مردمی علیه دولت کودتاست. تاثیر راه پیمایی خیابانی پس از پایان بازی را در شهرها و محله های نزدیک به ورزشگاهها دست کم نگیرید. ما باید نشان دهیم که حالا حالاها دست از دست رژیم نامشروع کودتا و رهبران خون ریز و پلید آنها نخواهیم برداشت. قبلا هم گفته ام ما باید هر فرصتی از جمله، مراسمات ملی و مذهبی، سوگواری عاشورا و تاسوعا و راهپیماییهای حکومتی را تبدیل به تظاهرات علیه دولت کودتا کنیم. باید آنها را حتی یک روز آرام نگذاریم. باید به آنها بفهمانیم که "ملت ایران" چه قدرتی دارند. مطمنا تاثیرات این اقدام بسیار بیشتر از اورلود کردن برق شبانه و ... است. لطفا اگر صلاح دانستید اطلاع رسانی کنید.

۱۳۸۸ تیر ۱۴, یکشنبه

من یک شاهد عینی هستم از ناآرامیهای خرداد 71 در مشهد

دیدن برخی مطالب غیر دقیق درباره ناآرامیهای خرداد 71 در مشهد در برخی وبلاگها مرا بر آن داشت تا مشاهدات خودم را از آن واقعه بنویسم.
حاشیه نشینی در مشهد همواره یکی از معضلات این شهر بوده است. انبوه مهاجرتها از شهرستانها و روستاهای خراسان به مشهد باعث مشکلات عدیده ای برای شهرداریها در تمام دوران پس از انقلاب بود. بویژه اینکه بیشتر ساکنان حومه مشهد را اقشار ضعیف و محروم تشکیل می دهند. آنهایی نیز که در این بخشها سکونت اختیار می کنند همواره در پی ساخت آلونکی با حداقل مخارج و هز ینه ها می باشند. ساخت و سازها اغلب غیر استاندارد بوده و بدون پرداخت هزینه های معمول از جمله دریافت پروانه و ثبت ملک و ... ثبت انجام شده و می شود.
انتهای خیابان طبرسی مشهد که اکنون به منطقه طبرسی دوم و طبرسی سوم مشهور است یکی از ملتهب ترین کانونهای تجمع حاشیه نشینی در مشهد و ساخت و ساز های غیرقانونی بوده است.
اغلب دولتها و شهرداریهای بعد از انقلاب نیز به جای بررسی دلایل ریشه ای چنین پدیده ای به برخوردهای قهری پرداخته اند. یکی از از این راههای قهریه مبارزه با ساخت و ساز غیر مجاز در حومه مشهد، تخریب منازل ساخته شده یا ساختمانهای نیمه ساز توسط ماموران شهرداری بوده که همواره در مشهد مسئله آفریده است.
در یکی از روزهای خرداد 71، یکی از این تخریبهای متداول منازل مردم، باعث بلوایی عجیب و قیامی مردمی گردید. گویا در حوالی ساعات ظهر چند نفر از ماموران شهرداری به یک ساختمان ساخته شده ی در ابتدای طبرسی دوم مراجعه و دستوری مبنی بر تخریب آن را نشان می دهند. ساکنین آن که ظاهرا خانمی کهنسال و کودکی بودند (گفته های مردم) مقاومت می کنند و از خانه خارج نمی شوند. ماموران هم به بلدوزرها دستور می دهند که خانه را خراب کنند. (دقیقا به مانند ماجرای تخریب خانه های فلسطینی توسط اسرائیلیها).
خانه تخریب می شود و مردم اندک اندک جمع می شوند. مطالبات قبلی و عقده های فرومانده مردم از ماموران شهرداری در تخریبهای منازل قبلی، باعث می شود که اعتراضها بالا گیرد. مردم عصبانی با ماموران گلاویز می شوند و در دَم، خودرو شهرداری را آتش می زنند. خبر به سرعت در سطح شهر می پیچد. من که آن زمان نوجوانی دبیرستانی بودم و داشتم خودم را برای امتحان فردا، "جغرافی دوم دبیرستان" آماده می کردم، تا خبر سروصدای مردم و تجمع آنها را شنیدم از روی کنجکاویهای کودکانه به محل حادثه رفتم.
بلبشویی شده بود. مثل صحنه های انقلاب بود که در 22 بهمن از تلویزیون پخش می د. یک لحظه گامن کردم که رژیم "جمهوری اسلامی" با این اعتراض بر خواهد افتاد! عده ای علیه دولت و شهرداری شعار می دادند و گروهانی از ماموران کلانتری در مقابل آنها صف کشیده بودند. سرهنگی بلندگو در دستش گرفته بود و مردم را تهدید می کرد که پراکنده شوند. همان لحظات بود که اتوبوسی که از حرم می آمد آتش زده شد. مردم جلوتر رفتند. من هم با جمعیت به جلو رفتم. شلیک هوایی تیر توسط سربازان باعث گرددید که ستون مردم از هم بپاشد و فرار کنند به سمت عقب. به سرعت فرار کردم. در حین فرار احساس کردم که تیری از نزدکی من گذشت. صدا به قدری نزدیک و گوشخراش بودم که لحظه ای گمان بردم که به من اصابت کرده است. تر س باعث شد که بسیار از غائله فاصله بگیرم. مردم در گیرودار با موران آنها را به عقب راندند. شلیک تیرهای هوایی و مستقیم مردم را عصبانی تر کرد. عصبانیت مردمی که هر لحظه تعداشان زیادتری می شد، آنها را به تخریب اموال دولتی و بانکها و کیوسکهای تفلن و، صندوقهای صدقات و ... کشانده بود. مردم در خیابان طبرسی به سمت حرم جلومی رفتند، تخریب می کردند و آتش می زدند. حساس ترین مسئله، اشغال و خلع سلاح کلانتری 4 مشهد در نزدیکی "چهارراه سیلو" بود. دیگر هوا تاریک شده بود و تخریبها گسترده تر. اکثر بانکهای خیابان طبرسی در آتش می سوخت. جمعیت از چهارراه مقدم مشهد به سمت چهارراه زرینه و از آنجا به چهارراه شهدا و میدان شهدا جلو می رفت و آنچیزی که دیده می شد تخریب و آتش و غارت بود. در چهارراه زرینه مشهد، ساختمان کفش ملی آتش گرفته بود و می سوخت. ساختمانی که روز بعد بطور کامل فرو ریخت و تخریب گردید. در چهارره شهدا، فروشگاه سه طبقه آستانقدس توسط عده ای غارت گردید و بعد در آتش سوخت. گویا شرکت تعاونی شهرداری در میدان شهدا هم به همین سرنوشت دچار گردید. ساختمان شهرداری مشهد هم از خشم مردم بی نصیب نماند. آنجا نیز تخریب شده و سوخته بود. مردم و معترضان و سواستفاده کنندگان، از آنجا به سمت خیابان امام خمینی می رفتند جایی که بانک ملی مرکزی مشهد و دادگستری و دارائی خراسان قرار دارد. ... در همین حوالی بود که نیروی انتظامی با کمک نیروهایی که از تهران و شهرستانها آمده بودند موفق گردید جمعیت را مهار کند.
آنشب صدای تیر تا صبح در مشهد می آمد. مشهد داشت ناآرام ترین روز و شب خود پس از انقلاب را پشت سر می گذاشت. تعداد نامعلومی کشته و عده بسیاری نیز بازداشت گردیدند. خیابانها تا چند هفته حالت غیر طبیعی و نظامی داشت و ماموران پلیس با تفنگ و مسلسل در شهر می چرخیدند.

چند ماه بعد که با دوستانم رفته بودم بازی فوتبال در زمینهای طبرسی، هیاتی را دیدیم که می گفتند از تهران و از سوی دفتر خامنه ای برای تحقیق درباره حوادث خردادماه امده اند. آنها از مردم و کسبه محلی پرس و جو می کردند.
حوادث بعدی نشان داد که رژیم کاملا ترسیده است. عبدالله نوری، وزیر کشور در دولت اول هاشمی رفسنجانی، استاندار خراسان، علی (یا حسین) جنتی، پسر همین جنتی که خون ملت را در شیشه کرده، را برکنار نمود. شهردار مشهد، صابری فر، نیز به سرعت خانه نشین شد. طرح تقاطع غیر همسطح در میدان فجر طبرسی ( محل آغاز درگیریها)، که مدتها راکد مانده بود، به جریان افتاد و شهرداری برخی امکانات را به مردم منطقه داد تا از آنها دلجویی کرده باشد. پس از وقایع خرداد 71، شهرداری مشهد با مردم حاشیه شهر، مهربان تر گردید. در و دیوار شهر هنوز هم با این جمله پر شده است: "شهرداری مشهد، در خدمت مردم"!

۱۳۸۸ تیر ۱۲, جمعه

نحوه ساخت الگو برای دیوار نویسی با اسپریهای رنگی

بدون شک زیبایی در امر تبلیغات بسیار تاثیر گذار است. در اینجا یک روش معمول برای دیوار نویسی، که همراه با سرعت و زیبایی بیشتری است آموزش داده می شود:

ووسایل لازم، کاغذ، ماژیک، قیچی، تیغ موکت بری، یک یا چند فیلم رادیولژی مستعمل متناسب با طول و عرض شعار مورد نظر.
روش کار:

1- اگر خط زیبایی ندارید، ابتدا شعار خود را با خطوط نستعلیق یا کتابی در کامپیوتر، با فونت های درشت، نوشته و روی یک یا چند برگ کاغذ پرینت بگیرید.

2- اطراف اضافی نوشته خودرا توسط یک قیچی یا تیغ موکت بری ببرید.


3- نوشته مزبور را روی یک فیلم رادیولوژی مستعمل چسبانده و محدوده آن را با ماژیک رنگی مشخص کنید.
4- حال با تیغ موکت بری " بخش داخلی نوشته" را از فیلم رادیولوژی حذف کنید.
دقت کنید که در حروف بلند "کمر بند ارتباطی" بین دو سمت یک حرف ایجاد کنید تا هنگام قرار دادن روی دیوار حرف از شکل استاندارد خود خارج نشوند. مثلا در وسط حرف "ب کشیده" به عرض دو میلیمتر از فیلم رادیولوژی را نگه میداریم. و از دوسمت آن بقیه سطح فیلم را با تیغ حذف می کنیم.
5- در گام آخر، شابلون تهیه شده را بر روی سطح مورد نظر گذاشته و با اسپری نمودن تدریجی رنگ، کار نوشتن را انجام دهید. رنگ باید در هر مرحله از کار بسیار اندک و جزئی پاشیده شود تا زیادی رنگ، سبب ریزش و بهم ریختگی نوشته شما بویژه در سطوح عمودی نگردد.
اگر کسی از دوستان تصاویری از روند کارش تهیه کرد ممنون می شوم تا برایم بفرستد جهت غنای این نوشته. تر جیحا تصاویری زیر 100 kb.
Zighar2@gmail.com

۱۳۸۸ تیر ۱۰, چهارشنبه

18 تیر

گفت و گوی راديو فردا با علیرضا بهشتی، عضو ستاد میر حسین موسوی

ر روزهای اخیر و پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد، تهدیدها و اتهام‌های گوناگونی متوجه میر حسین موسوی،‌ یکی از نامزدهای اصلاح طلب این انتخابات، شده است.تهدید به داشتن سرنوشت مشابه ابوالحسن بنی صدر و احتمال برخورد قضایی از جمله این موارد بوده اند.در همین ارتباط، سلمان ذاکر، یکی از اعضای کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی، روز سه شنبه اعلام کرد که گروهی از نمایندگان مجلس از آقای موسوی به دادستان کل کشور شکایت کرده اند.این نماینده نزدیک به هواداران محمود احمدی نژاد، میر حسین موسوی را به اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی متهم کرد.در این میان، از دیگر تحولاتی که در فضای سیاسی ایران روی داده، تایید نتیجه انتخابات توسط شورای نگهبان است؛‌ انتخاباتی که میر حسین موسوی و مهدی کروبی خواستار ابطال نتیجه آن شده بودند.« رادیو فردا»‌ ‌در گفت و گویی با علیرضا بهشتی، عضو شورای راهبردی ستاد میر حسین موسوی، درباره این دو موضوع و همچنین بازداشت‌های روزهای اخیر، پرسش‌هایی را مطرح کرده است.آقای بهشتی در این گفت و گو ضمن ابراز نظر درباره پرسش‌های «‌رادیو فردا»‌ -بر اساس آنچه می‌گوید- مواضع آقای موسوی را نیز بیان کرده است.رادیو فردا:‌ آقای بهشتی! آقای سلمان ذاکر، عضو کمیسیون قضایی مجلس، گفته است گروهی از نمایندگان مجلس به دادستانی کشور نامه‌ای نوشته و اتهاماتی را متوجه آقای موسوی کرده‌اند. از جمله این اتهامات انتشار بیانیه، حضور در تجمعات، سکوت و عدم جداسازی خط خود از آنچه آنها «اغتشاشگر» نامیده است، و همچنین دامن زدن به اغتشاشات و معاونت در جرم، اقدام علیه امنیت ملی، اخلال در نظم عمومی و تشویش اذهان عمومی. او گفته است آقای میرحسین موسوی یکی از متهمان اصلی اغتشاشات اخیر است. نظر شما در مورد موارد اتهامی و صحبت‌های آقای ذاکر چیست؟علیرضا بهشتی: من مطمئن هستم که هیچ کدام از این اتهامات مبنای حقوقی ندارد و مستدل به ادله محکمه پسند نیست و این حرکت را بیشتر یک حرکت سیاسی برای فشار بر آقای موسوی تلقی می‌کنم. من آقای ذاکر را نمی‌شناسم، اما بخشی از نمایندگان مجلس که حامی دولت هستند، خودشان در نتیجه یک نوع انتخابات «مهندسی شده» به مجلس راه پیدا کرده‌اند. طبیعی است که آنها نسبت به چنین شرایطی در مورد انتخابات دهم ریاست جمهوری حساسیتی ندارند و هر گونه مخالفت با آن را مقابله با نظام تلقی می‌کنند. در فهم آنها از مردم سالاری دینی، مردم نقش و جایگاه خاصی ندارند. واقعیت این است که مردم از نمایندگان مجلس توقع دارند که برای طرح عدم کفایت ریاست جمهور اقدام کنند، تا با خواسته‌های اکثریت مردم همسویی داشته باشد. چنین اتهاماتی پیش از این هم به نوعی از سوی برخی نمایندگان جریان اصولگرا و یا طرفداران آقای احمدی نژاد مطرح می‌شد و حتی کار به آن جا رسید که میرحسین موسوی را مشابه ابوالحسن بنی صدر دانستند. ارزیابی شما از این گونه فشارهای سیاسی – روانی چیست و فکر می‌کنید آقای موسوی نسبت به این فشارها و تهدیدها چه واکنشی نشان خواهد داد؟در وهله اول، مهم‌ترین موضوع، آگاهی مردم نسبت به وضعیت موجود است. تمام دستگاه‌های تبلیغاتی که در دست دولت است، از جمله صدا و سیما، روزنامه‌ها، سایت‌ها و کسانی که در قالب نمایندگی مجلس یا مقام‌های دیگر به نفع دولت جو سازی تبلیغاتی می‌کنند تا آقای موسوی را اغتشاشگر معرفی کنند، باید بدانند این گونه تبلیغات در اذهان عمومی مردم جایگاهی ندارد و مردم این چیزها را به خوبی می‌فهمند.در تماس‌های مختلف با مردم و با حضور در میان تجمعات مردم، به راحتی متوجه می‌شویم این گونه تبلیغات دیگر تاثیری که شاید چند سال قبل داشت، ندارد. آگاهی مردم به شدت بالا رفته و رفتار مدنی مردم شیوه کاملا متفاوتی را نشان می‌دهد.از سوی دیگر، بیانیه‌های آقای موسوی در این زمینه کاملا روشن و شفاف است. من این را بیشتر در جهت افزایش فشار بر ایشان می‌بینم، ولی این فشارها هیچ تاثیری بر شیوه آقای موسوی برای استیفای حقوق به سرقت رفته مردم به وجود نخواهد آورد.نظر آقای موسوی در مورد تایید نتیجه انتخابات ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان چیست؟همان طور که آقای موسوی در بیانیه خود مطرح کرده، مشکل اساسی این است که متاسفانه بخش قابل توجهی از اعضای شورای نگهبان بر خلاف قانون اساسی و قانون انتخابات، بی‌طرفی را نقض کردند و چون خودشان نقض کننده قانون بودند، پس صلاحیت لازم را برای رسیدگی و حکمیت در یک امر ملی را ندارند. بخش قابل توجهی از فقها و برخی از حقوقدانان شورای نگهبان که سمت اجرایی دارند و درهیئت دولت و معاونت ریاست جمهوری فعالیت می‌کنند، نمی‌توانند بی طرف باشند.آقای مهندس موسوی تقاضا کرده بود یک شورای حکمیت که ظرفیت‌های لازم را داشته باشد، شکل بگیرد؛ شورای حکمیتی که مورد تایید مراجع تقلید هم باشد. چون هنوز نوعی اعتماد بین مردم و مراجع تقلید وجود دارد و آنها می‌توانند نقش خوبی را در این زمینه ایفا کنند. بنابراین هیئت رسیدگی و شورای حکمیت باید تغییر می‌کرد. تایید انتخابات توسط شورای نگهبان اصلا غیرمنتظره نبود و ما می‌دانستیم شمارش آرای برخی از صندوق‌ها مشکلی را حل نخواهد کرد و فقط یک نوع مشروعیت بخشی برای تصمیم شورای نگهبان مبنی بر تایید انتخابات به شمار می‌رود. به نظر می‌رسد آقای موسوی تحت فشار زیادی قرار دارد و البته شما اشاره کردید که ایشان روش خود را ادامه خواهند داد. روند اعتراضات آقای موسوی در چه چارچوبی می‌گنجد؟وقتی این دولت از طریق یک تقلب و تخلف وسیع انتخاباتی به قدرت می‌رسد، میزان مقبولیت و مشروعیت آن کاملا زیر سؤال است و به نظر می‌رسد اکثریت مردم به هیچ عنوان نمی‌توانند این دولت را به عنوان دولت خودشان بپذیرند. البته به این معنا نیست که آقای موسوی قصد خروج از نظام یا مقابله با کل نظام جمهوری اسلامی داشته باشد. راه، راه دشواری است و بیشتر، طرف مقابل این دشواری را به وجود آورده، چون نمی‌خواهد از طریق قانونی به تغییر قوه مجریه تن در دهد.طبیعی است که وقتی به چنین تقلب گسترده‌ای انجام می‌شود و راه‌های قانونی برای اعتراض هم در دست دولت یا نهادهای طرفدار دولت قرار دارد، استیفای حقوق کار دشواری خواهد بود.اما راه‌های قضایی هنوز بسته نشده است و راه‌های دیگری برای نشان دادن اعتراض به صورت مسالمت آمیز و مستمر هم توسط خود مردم ابداع می‌شود که بسیار جالب است و رفتار کاملا مدنی و مسالمت آمیز مردم را نشان می‌دهد. مردم هرگز به سوی مقابله با کل نظام گام برنداشته‌اند و این مسئله قابل تقدیر است. همچنین پیگیری‌های آقای موسوی به عنوان امین اکثریت آرا باید ادامه یابد، چون این آرا متعلق به خود آقای موسوی نیست که بتواند به عنوان یک حق شخصی از آن بگذرد. این آرا متعلق به همه کسانی است که رأی داده اند و بر اساس محاسبات ما، چیزی بین ۱۰ تا ۱۱ میلیون رأی تقلب صورت گرفته است. ما یقین داریم آقای موسوی اکثریت آرا را به دست آورده، پس اکثریت مردم ایران حق دارند برای استیفای خود همچنان اقدام کنند. البته این اقدامات باید به صورتی باشد که بهانه دست هیچ کس ندهد، نه افراد داخلی که می‌خواهند این اعتراضات را سرکوب کنند و به مردم صدمه بزنند، نه بهانه دست کسانی بدهد که فکر می‌کنند تنها راه ممکن، براندازی کل نظام جمهوری اسلامی است. شما به اعتراضات مسالمت آمیز و مدنی مردم اشاره کردید، اما در تبلیغات طرف مقابل سعی می‌شود آقای موسوی خشونت‌طلب نشان داده شود. از سوی آنان، این اعتراضات مسالمت آمیز به صورت اقدامات خشونت بار مطرح می‌شود که مثلا تعداد زیادی از بسیجیان کتک خورده‌اند و درعین حال گفته می‌شود می‌شود مردمی که مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند، توسط کسانی بوده که در ظاهر لباس بسیج یا نیروی انتظامی را پوشیده‌اند. در مورد این مسئله چه نظری دارید؟نکته بسیار جالبی را مطرح کردید، چون از زمانی که این خبر را شنیدم، در ذهنم مانده است. موضوعی که اینها مطرح کردند، خیلی جالب است، یعنی هر کسی ممکن است لباس بسیج بپوشد.این مسئله، دو حالت بیشتر ندارد؛ حالت اول این که این حرف هم مانند خیلی حرف‌های دیگر دروغ است. در این صورت، کسانی که این نیروها را برای سرکوب مردم به کار می‌برند، باید پاسخگو باشند. متاسفانه اینها در یک سلسله بی پایان دروغ‌پردازی افتاده‌اند و آدم دروغگو برای ترمیم هر دروغی به دروغ دیگری متوسل می‌شود.حالت دوم این که این مطلب راست است که در این صورت، سؤالات بسیار مهم‌تری مطرح می‌شود. اگر به راحتی هر کسی می‌تواند وارد این سازمان شود یا این لباس را بپوشد، باید سوال کرد چطور مسایل مهمی مانند انتخابات را به سازمانی که این درجه از اطمینان متوجه آن است، واگذار شده؟ این خطایی بسیار بزرگ و نابخشودنی است. البته درست بودن یا نبودن مسئله جای شک و تردید است. حالا فرض کنید من بخواهم خودم را به عنوان یک بسیجی جا بزنم. هر چند که من در دوران دفاع مقدس مدتی جزو نیروی بسیج بودم، خدمت کردم و پشیمان هم نیستم، اما فرض کنید درحال حاضر بخواهم خودم را به عنوان بسیجی جا بزنم. تجهیزات را از کجا می‌توانم بیاورم؟ تجهیزات ضد شورشی که دراختیار اینها قرار دارد، در فروشگاه‌ها که به فروش نمی‌رسد، پس اینها باید از یک جایی به من داده شود.به نظر من، طرح این گونه مسایل مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه بندهایی است که روز به روز دست و پای نظام تبلیغاتی آقایان را بیشتر درهم می‌پیچد. با توجه به اتهاماتی که به آقای موسوی وارد شده است، اگر پرونده قضایی تشکیل شود و ایشان محکوم شوند، چه عکس العملی نشان خواهند داد؟من فکر نمی‌کنم از نظر حقوقی کار به آنجا برسد و هنوز در نظام این مقدار حرمت نگاه داشته می‌شود. بخش‌هایی از این نظام هنوز نقش معتدلی دارند و عاقلانه و باتدبیر رفتار می‌کنند و بعید می‌دانم کار به چنین جایی کشیده شود.این مسئله بیشتر برای ایجاد فشار بر آقای موسوی از طرف گروه‌های تندروی طرفدار دولت است. اینها معتقد هستند برای حل مسئله باید برخی از سران منتقد نظام که در چهارچوب نظام فعالیت می‌کنند را مثلا اعدام کنیم. این نگاه تندروانه همیشه وجود داشته و مورد قبول مدیریت کلان نظام نبوده است.ولی اگر به فرض هم چنین مسئله‌ای پیش بیاید، باید یک هزینه اجتماعی بسیار سنگینی پرداخته شود تا افرادی بتوانند وضعیت را به چنین جایی بکشانند.فکر می‌کنم در سطوح مختلف نظام نسبت به نیروی مردم، باورها و ظرفیت‌های مردم یک دیدگاه نسبتا واقع‌بینانه وجود دارد.همان طور که می‌دانید، شمار نامعلومی طی روزهای اخیر بازداشت شده اند که برخی از آنها فعالان مدنی، سیاسی و روزنامه نگار بودند که حتی برخی از آنها دارای سمت در دولت‌های مختلف جمهوری اسلامی بوده‌اند. در حال حاضر، اتهام آنها مشخص نیست و بیشتر خانواده‌ها از سرنوشت وابستگان خود در زندان اطلاعی ندارند. شما این بازداشت‌ها و احتمالا اعترافاتی را که در برخی از روزنامه‌های وابسته به جریان اصولگرا مطرح می‌شود، چگونه ارزیابی می‌کنید؟این بازداشت‌ها را از چند جهت می‌توان تحلیل کرد؛ برخی می‌خواهند این فرصت را مغتنم بشمارند و به یکسری تسویه حساب‌های دیرینه بپردازند و این طرح را از ابتدای جریان انتخابات در ذهن داشتند و در محافل خود مطرح کردند. اما واقعیت این است که همه چیز مطابق برنامه ریزی‌های محفلی پیش نمی‌رود و نیروهای دیگری هم در اجتماع وجود دارند که خیلی از این نقشه‌ها را ناکام می‌گذارند. نکته دوم این است که علاوه بر فعالان مدنی و روزنامه نگاران، تعداد زیادی از جوانان و فعالان را داریم که بازداشت شده اند که هیچ جرمی به جز فعالیت درستاد آقای موسوی نداشتند.من باید روی این مسئله تاکید کنم که بازداشت‌ها فقط به عده‌ای افراد شناخته شده منحصر نمی‌شود، بلکه گزارش‌های فراوان از سراسر کشور می‌رسد که جوانان، دانشجویان و فعالان زیادی در تهران و شهرستان‌ها بدون این که جرمی مرتکب شده باشند، احضار و یا بازداشت شده اند و جایشان معلوم نیست.البته ما پیگیری‌های لازم را انجام می‌دهیم، هر چند که بسیاری از این پیگیری‌ها موفقیت آمیز نیست. با این حال، وظیفه ما این است که در مورد این مسئله اقدام کنیم.درهمین جا از خانواده‌های این افراد تشکر می‌کنم که صبورانه و با تحمل همه مشکلات در این راه باقی ماندند و بسیاری از آنها با ما تماس می‌گیرند و به ما دلداری هم می‌دهند و می‌گویند جوان ما وقتی وارد این راه شدند، باید دشواری‌ها را هم می‌دانستند. من فکر می‌کنم بخش اعظم این نیروها بعد از اعلام تایید شورای نگهبان و طی روزهای آینده به تدریج آزاد شوند.

بیانیه شماره 9 مهندس میرحسین موسوی،‌ پس از تایید نتایج انتخابات ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان

قلم - بیانیه شماره 9 مهندس میرحسین موسوی در مورد اعلام تایید نتایج انتخابات ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان لحظاتی پیش صادر شد. به گزارش قلم نیوز متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:


بسم الله الرحمن الرحیم
هموطنان عزیز
همان‌گونه که انتظار می‌رفت شورای نگهبان، پس از نمایش‌هایی که توجه هیچ‌کس را جلب نکرد، و با چشم بستن بر روی انبوه تقلب‌ها و تخلف‌های صورت گرفته، سرانجام نتایج دهمین دورة انتخابات ریاست جمهوری را تایید کرد. جشنواره‌ای که تجدید حیات ملت ما را مژده می‌داد با تقلب و تخلف از عهدهای اسلام و انقلاب با ناگوارترین صحنه‌ها به پایان رسید؛ با حمله به خوابگاه دانشجویان، با خون‌های ریخته شده، جوانان کتک خورده و مورد اهانت قرار گرفته، صدا و سیمای از انظار جامعه افتاده، قلم‌های شکسته، روزنامه‌های بسته، با فضای امنیتی کودتاگونه و بی‌اعتمادی تلخ و گستردة مردم نسبت به نتایج اعلام شده برای انتخابات و دولت ناشی از آن. به زودی گرمای حادثه فرو می‌نشیند و دست‌اندرکاران این ماجرا با صورت‌حساب بلندبالای اشتباهات خود روبرو می‌شوند. آیا آنان از تحمیل آنچه روی داد سود بردند؟
از این پس ما دولتی خواهیم داشت که از نظر ارتباط با ملت در ناگوارترین شرایط به سر می‌برد و اکثریتی از جامعه، که اینجانب نیز یکی از آنان هستم، مشروعیت سیاسی آن را نمی‌پذیرد. دولتی با پشتوانه‌های ضعیف مردمی و اخلاقی که از او انتظاری جز بی‌تدبیری، قانون‌گریزی، عدم شفافیت، تخریب ساختارهای تصمیم‌گیری و تدوام سیاست‌های ویرانگر اقتصادی نداریم، و بیم آن می‌رود که بر اثر ضعف‌های بی‌شمار ذاتی و عارضی‌اش در ورطه امتیاز دادن به بیگانگان بیفتد. این چیزی نیست که ما از آن خرسند باشیم، بلکه از آن به شدت واهمه داریم.
خطر در پیش است. نظامی که به مدت سی‌سال به اعتماد مردم متکی بود نمی‌تواند یک شبه قوای امنیتی را جایگزین این نقطه اتکا کند. این اعتماد لطمات جدی دیده است؛ اگر انکار این واقعیت سودی می‌رساند، ما نیز با منکران آن هم‌صدا می‌شدیم، از بس که خطر عظیم است. اگر آنچه انکارش می‌کنیم واقعا صحت ندارد، چرا به دیگران اجازه اجتماع نمی‌دهیم تا معلوم شود که چقدر اندکند.
باید باز گردیم، هنوز دیر نشده است. هنوز می‌توان اطمینان آسیب دیدة مردم را بازسازی کرد؛ امنیت نظام ما در گرو چنین کاری است. فرزندان انقلاب را از زندان‌ها آزاد کنید. حبس آنان جز تغذیه غریزه فرافکنی در وجود خود شما فایده‌ای ندارد. مردم چگونه می‌توانند به حکومتی اعتماد کنند که دوستان و همکاران و فرزندانش را به صرف توهم در بند می‌کند؟ چیره کردن فضای امنیتی بر جامعه جز صدمه زدن به عواطف ملت نسبت به نظام اثری نمی‌گذارد. مطبوعات آزاد مجاری تنفسی یک جامعه سالمند؛ برای ترمیم اعتماد مردم این مجاری را مسدود نکنید.
باید به اسلام باز گردیم، اسلام ناب محمدی که تحجر را بر نمی‌تابد و تا قیام قیامت برای معضلات جدید بشریت پاسخ‌های بکر و نو دارد. به اسلامی باز گردیم که ما را به امانت و راستی فرا خوانده است.
به صداقت بازگردیم. چگونه از مردم می‌خواهیم ایمان‌های مذهبی‌شان را سرمایه اعتماد به ما قرار دهند در حالی که صراحتا به آنان دروغ گفته می‌شود؟
به خرد بازگردیم. کشوری به عظمت ایران را، با آرمان‌هایی به بزرگی اهداف انقلاب اسلامی و با دشمنانی به آن سرسختی و کینه‌توزی که می‌شناسیم با دور ریختن سی سال تجربه مدیریتی و انکار ضرورت برنامه‌ریزی و تصمیمات خلق‌الساعه فردی اداره نمی‌‌توان کرد.
به قانون بازگردیم؛ به قانون اساسی، این بزرگترین میثاق ملت. به قوانینی که خود وضع کرده‌ایم پایبند بمانیم و آنها را اجرا کنیم. بدون این کار سنگ روی سنگ بند نخواهد ماند.
مردم به حکومتی اعتماد می‌کنند که آنان را محرم بداند. چرا باید مهم‌ترین مسائل مملکت از مردم پنهان باشد؟ محرم دانستن ملت و شفافیت اطلاعات اولین قدم در راه مبارزه با فساد است، حال آن که مردم ما حتی به اندازه خواندن خبرهای چند روزنامه محرم دانسته نمی‌شوند.
به مردم بازگردیم. چرا هر گره سهلی را با دندان‌های امنیتی باز می‌کنیم؟ چرا به کوچکترین بهانه،‌ هرکسی را از دایره خود‌ی‌های‌مان دور می‌کنیم؟ این یکی بیش از اندازه جوان است، آن یکی بیش‌ از اندازه هنرمند است، آن یکی روشنفکر است، این یکی با ما اختلاف سلیقه دارد، آن یکی دانشجوست، این یکی از کار ما ایراد می‌گیرد، آن یکی به گروه ما تعلق ندارد، این یکی قدش بلند است، آن یکی خیلی شیک‌پوش است. آن‌قدر از دور خود می‌رانیم تا این که تنها می‌مانیم. این شیوه انقلاب اسلامی نیست، و شیوه اسلامی نیست که آغوشش را به روی همه باز می‌کند و به صرف شهادت زبانی، انسان‌ها را در دایرۀ خود می‌آورد.
چرا باید پس از یک انتخابات سرنوشت‌ساز در معرض چنین خطراتی باشیم، حال آن که انقلاب و نظام ما در آستانة تحصیل بزرگترین دستاوردها بود؟
مردم!
ما راهی دور و در نگاه نخست غیرقابل عبور را در چند ماه کوتاه پشت سر گذاشته بودیم. ما با هم این فاصله را آمدیم؛ از فضایی که به گرد دروغ و تردید و به غبار رمیدن‌های گروهی، طبقاتی، خانوادگی و بین‌نسلی آلوده شده بود، از دورانی که نطفه نا‌امیدی شروع به رشد کرده بود، زمانی که فاصله مردم از نظامشان روز به روز بیشتر می‌شد، تا با هم مقدمات انتخابات را به جریانی طولانی از یک تجدید حیات ملی تبدیل کنیم؛ فضایی پر از آشتی، شادی، آگاهی و نشاط، عرصه‌ای که در آن دوستداران نامزدها در حالی که خنده از لبانشان رخت بر نمی‌بست می‌توانستند با یکدیگر به بحث درباره آینده بنشینند و آن آزادی فرزانه که انقلاب ما وعده‌اش را داده بود تجربه کنند. فضایی که در آن کسی خود را شهروند درجه دوم و غیرخودی با انقلاب و نظام اسلامی نبیند، و کرد و لر و عرب و بلوچ و ترک و هر قوم دیگر و پیر و جوان و میانسال و هر قشر دیگر و هر صنف دیگر و هر سلیقۀ دیگر که تا چند ماه پیش خود را بیگانة با سرنوشت کشور می‌دید همچون عهد نخست جمهوری اسلامی، خویشتن را از نو در دایره صاحبان انقلاب بیابد.
ما با هم آمدیم تا با تجسس در احوال شخصی مردم مخالفت کنیم و از نفرت‌پراکنی و پرونده‌سازی بیزاری بجوییم. با هم آمدیم تا حاکمیت عقل و عشق را توامان داشته باشیم. همۀ ما به چهرۀ رحمانی اسلام رو کردیم و در این رویکرد میراث تمدنی ایران عزیز و بزرگ را تجدید شده دیدیم، تا آنجا که در مساجد شعار ایران، ایران! را با طنینی که هنوز در تکبیرهای شبانۀ شما شنیده می‌شود سر دادیم و کسی احساس نکرد که ایران جدای از انقلاب و یا جدای از اسلام است، بلکه اسلام و ایران و انقلاب از تحجر و کهنگی و تعصب و خارجی‌گری جداست. اسلامی که در ورای تمایزات عقیدتی و طبقاتی و قومی و جنسیتی کرامت انسان‌ها را ارج می‌نهد و اصل می‌داند. اسلامی که شوینده هر نوع نابرابری در مقابل قانون و پرچمدار تکریم حقوق شهروندی است.
مردم!
علیرغم آنچه روی داد، ما در این چند ماه آرزوهای بلند و کوشش‌های خالصانۀ خود را نباختیم. ما در این میانه مستوره‌ای از تحقق آرمان‌هایمان را یافتیم و دیدیم که آنچه به‌ دنبال آنیم چقدر خواستنی است و چه نسبت نزدیکی با حقیقت اسلام و انقلاب و هویت ملی ما دارد. این دستاوردی است که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را از ما بستاند. ما با هم سرمایه‌ای اندوخته‌ایم که پشتوانه و بستر حرکت‌های آتی ما و فرزندانمان خواهد بود و این خط سبز جوشیده از فطرت‌های مردم و واقعیت‌های تاریخی کشور و انقلاب همچنان در طول سال‌ها ادامه خواهد یافت تا به مقصد نهایی خود برسد. ما برای حفظ این دستاورد بزرگ همچنان ایستادگی خواهیم کرد.
تمامی تلاش‌هایی که این روزها در مخالفت با شما صورت می‌گیرد برای آن است که از ثمربخش بودن اعتراضات قانونی خود ناامید شوید، زیرا تا ما ناامید نشویم این دولت از اعتبار واقعی برخوردار نخواهد شد. امید به آینده رساترین اعتراض ماست. به سابقه دیرینه این سرزمین نگاه کنید. در زندگانی ما مردم که از کهن‌ترین تمدن‌ها زاده شده‌ایم، فراز کنونی جزئی از یک تاریخ طولانی است. ما در جاده‌ای به درازای تاریخ همه بشریت قدم می‌زنیم. در این جاده چه بسیار ملت‌ها که منقرض شدند و جز داستانی از آنان باقی نماند. آن چیزی که ملت ما را به خلاف آنان و علیرغم سخت‌ترین رویدادها زنده نگه داشت امید بود، زیرا آفت این راهپیمایی هزاران ساله ناامیدی است. مردم ما می‌توانستند با بدبینی و ناامیدی حوادثی شبیه به آنچه را که در جریان انتخابات گذشته با آن روبرو شدیم پیش‌بینی کنند و به صحنه نیایند. آیا آنان اشتباه کردند که به این پیش‌بینی‌ها اعتنا نکردند؟ نه! آنان به مقتضای روح امیدی که هسته درونی هویت ملی ما را شکل داده و ما را در طول هزاره‌ها زنده نگه‌ داشته است چنین کردند. به‌ویژه با جوانان می‌گویم که اگر می‌خواهید ایرانی باقی بمانید از شعله امید در سینه‌های خود محافظت کنید، زیرا امید بذر هویت ماست؛ بذری که با نخستین باران شروع به روییدن می‌کند و جان هرکسی را که هنوز ایرانی باقیمانده است، در هر کجای جهان که بیتوته کرده باشد به اهتزاز در می‌آورد، تا از نو خود را در سرنوشت این خاک شریک بداند.
امیدی که هویت ما را شکل داده است معطوف به چه چیز است؟ قطعا معطوف به امور غیر واقعی و خرافه‌های واهی نیست، و الا نمی‌توانست ملتی را برای هزاران سال زنده نگه دارد. بلکه این امید معطوف به لطف و فضل الهی است. اگر علاقه به این هویت تاریخی کمترین فاصله‌ای با اسلام ندارد، به این خاطر است. ما آمده بودیم این علاقه را احیا کنیم. از این هویت خود فاصله نگیریم. شما وظیفه خویش را به درستی انجام داده‌اید و غیر ممکن است که لطف خداوند مردمی را که با نیت‌های پاک ادای وظیفه می‌کنند تنها بگذارد.
امید به صرف گفتن و شنیدن شکل نمی‌گیرد و تنها زمانی در ما تحکیم می‌شود که دستانمان در جهت آرزوهایی که داشتیم در کار باشد. دستانمان را به سوی یکدیگر دراز کنیم و خانه‌هایمان را قبله قرار دهیم. واجعلوا بیوتکم قبله. به خودتان و دوستان همفکرتان برگردید و این بار هر شهروند محوری باشد برای یک فعالیت مفید سیاسی،‌ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و منتظرتشویق و کمک دولتی که وجاهت خود را از دست داده است نباشد.
مسئولیت تاریخی ماست که به اعتراض خود ادامه دهیم و از تلاش برای استیفای حقوق مردم دست بر نداریم. مسئولیت دینی ماست که نگذاریم انقلاب و نظام به آنچه اسلام نمی‌پسندد استحاله بیابد. مسئولیت انقلابی ماست که اجازه ندهیم حاصل خون صدها هزار شهید به یک دولت امنیتی تنزل پیدا کند و مستهلک شود. لیکن برای آن که این اعتراض به نتیجه‌ای دلخواه برسد باید چند اصل مهم را رعایت کنیم:
- نظام و انقلاب اسلامی میراث و میوه مبارزات تاریخی دویست‌ ساله شما با استبداد و عقب‌ماندگی است. جمهوری اسلامی نظامی‌است که اگر بر اساس عهد نخستین و نسخه‌ اصیلش به اجرا درآید تمامی خواسته‌های ما را در بر می‌گیرد. مبادا کسی فریب شعارهای ساختارشکنانه را بخورد. اینجانب قویا با چنین وسوسه‌ای مخالفم و اعتقاد دارم قانون اساسی ما همچنان دارای ظرفیت‌های ارزشمند تحقق نایافته‌ای است که باید با فعالیت همه نخبگان روحانی و دانشگاهی و اندیشمندان کشور اجرای آنها به صورت مطالبه‌ای ملی درآید.
به یاد آوریم که ملت ما در انقلاب اسلامی به دلیل عدم انعطاف در قبال خواسته‌های به حقش، که از زبان امام راحل بیان می‌شد، مجبور به ساختارشکنی گردید. به همه نهادهای تصمیم‌گیر در نظام توصیه می‌کنم که چون شورای نگهبان عمل نکنند و مجاری را برای اصلاح اشتباهات باز بگذارند، زیرا که بسته شدن این راه، تهدید ساختارشکنی را به عنوان تنها بدیل مطرح خواهد کرد، و این بدیلی است که همة ما هزینه سنگین آن را می‌دانیم و قاطعانه با آن مخالفیم. همچنین تاکید می‌کنم که تعلل در محقق ساختن آرمان‌هایی چون قانون‌گرایی، عدالت، آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، و به ویژه اصول معطل مانده قانون اساسی مشروعیت‌سوز است.
- اسلام آن پوستین وارونه‌ای نیست که برخی مخالفان شما پوشیده‌اند. شیوه آنها این است که هر چیز مقدس و مبارکی را به نفع سلیقه خود مصادره کنند، تا جایی که حتی اگر بتوانند شال سبز شما را هم می‌ستانند. اسلام راستین نسبتی با ظاهرسازی‌ها و کج‌اندیشی‌های آنان ندارد، بلکه مکتبی رهائی‌بخش است که اگر به حقیقت و نورانیت آن برسیم دوای تمامی دردهای شخصی و اجتماعی ماست.
- ماجرای ما، هر چقدر تلخ، یک اختلاف خانوادگی است که اگر خامی کنیم و بیگانگان را در آن دخالت دهیم به زودی پشیمان خواهیم شد.
- در اعتراض و حرکت اصلاحی و اصولی ما هیچ‌کس نباید صدمه ببیند. ما زمانی در تلاش خود موفق خواهیم بود که ابتکارهای ما برای احقاق حقوقمان تا آن حد اندیشیده شده، کارآمد و در چارچوب قانون باشد که حتی کودکان خردسال و زنان باردار بتوانند در آن شرکت کنند.
- ما در برهه‌ای و گریوه‌ای از تاریخ کشور خود قرار داریم که راه‌حل بسیاری از مشکلات‌ ما قانون است. درست است! قانون همیشه بی‌عیب نیست. درست است! قانون عرفی قراردادی اجتماعی است و به مانند هر عهد و پیمانی که انسان‌ها با هم می‌بندند رعایت آن تنها تا زمانی الزامی است که طرف مقابل نیز به آن پایبند باشد. درست است! مخالف شما قانون‌ اساسی را زیر پا می‌گذارد، به خلاف نص این میثاق ملی شما را از حق برگزاری اجتماعات محروم می‌کند، بلکه حتی اگر به نشانه اعتراض پارچه‌ای سبز به دستتان ببندید به رغم اصول متعدد قانون اساسی و قوانین بی‌شمار عادی، خود آن کسی که مسئول حفظ امنیت است شما را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد. درست است! متقلبان و دروغگویان تنها به نیت تحمیل منویاتشان در پشت نام قانون سنگر گرفته‌اند. لیکن تلاشی که ما وارد آن شده‌ایم یک مشاجره و تلافی‌جویی نیست. ما را عصبانیت یا جاه‌طلبی یا خودپسندی برنیانگیخته است، بلکه حرکت ما اقدامی برای اصلاح و تامین بهروزی کشور است. برای رسیدن به چنین هدفی جا دارد که ما حتی به جسد قانون احترام بگذاریم، زیرا می‌دانیم که در فردای نزدیک، زمانی که کوشش‌مان به ثمر می‌رسد، نخستین اصلی که باید آن را نهادینه کنیم پایبندی به قانون است. این شالوده‌ای است که امروز صبورانه می‌ریزیم تا بر رویش بنای رفیع فردایمان را استوار کنیم.
- سرانجام وحدت. همه شما را به برادری دعوت می‌کنم. پیروزی ما در گرو معاضدت و پیوند با یکدیگر است، و در این یکدیگر تمایزی میان ما و مردمی که به دیگران رای داده‌اند نیست. حتی آنانی که اینک رو در روی ما به خشونت متوسل می‌شوند در اخوت ما شریکند، زیرا ما به دنبال آینده‌ای هستیم که در آن همان کسی که خواهر و برادرمان را در خیابان‌ها کتک زده است، سعادتمندتر، معنوی‌تر، سالم‌تر و زیباتر از امروز زندگی کند. رنگ سبزی که ما به عنوان نماد خود انتخاب کرده‌ایم یک معنایش هم این است؛ رنگ سبزی که ما را به اهل‌بیت نور، اهل بیت راستی، اهل‌بیت خرد، اهل بیت کرامت و فضیلت پیوند می‌دهد.
شاید بگویید که با این همه قید و بند دیگر فرجه‌ای برای بیان اعتراض باقی نمانده است. این گمان خامی است که مخالفان سطحی‌اندیش و افراطی شما در سر دارند. الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. کسانی که در راه خدا می‌کوشند خداوند آنان را به راه‌های خود هدایت می‌کند. به عنوان نمونه‌هایی از این هدایت به یاد آورید که خداوند چگونه آرامش را بر اجتماعات بی‌کرانة‌تان مستولی می‌کرد و یا در خلال آنها ظرفیت‌های ذهنی مردم به چه شعارهای نغزی رهنمون می‌شد. همان خلاقیت همچنان قادر است که با توجه به تمامی این اصول راه‌کارهایی بکر و موثر پیش‌پای ما قرار دهد، میدان‌های گسترده‌ای برای عمل در مقابل‌ ما بگشاید و تجربیات جدیدی برای آزادیخواهان جهان اندوخته کند.
در ابتدا هدف همه ما از شرکت در انتخابات آن بود که عقلانیت دینی به فضای مدیریت کشور بازگردد، لیکن در میانه مسیر به اهدافی بسیار بلندتر هدایت شدیم. ما در این بین می‌خواستیم ارکان ذیربط نظام به یاد آورند که در ورای تمامی آنان و ما فوقشان میزانی به نام رای و عزم مردم وجود دارد که آنها نه حق دارند و نه می‌توانند آن را نادیده بگیرند. امروز خواست عمومی برای سازوکاری کارآمد جهت انتخابات که در آن اطمینان ملی حاصل شود و دروغ، تقلب و تزویر جایی نداشته باشد، به یک مطالبه انکار ناپذیر مردمی تبدیل شده است. در هر قدمی در آینده تجربه تلخ و مشروعیت‌‌زدای جریانات اخیر باید پیشاروی ملت باشد و نباید هیچ فرصتی برای روشن‌تر شدن ابعاد این دروغ و تقلب بزرگ و پی‌آمدهای تلخ آن از دست برود.
در ایامی که گذشت شخصیت‌ها و گروه‌هایی به سراغ اینجانب آمدند و خواستار گذشت من از آنچه گذشت شدند. شاید توجه نمی‌شد که اینجانب از همان ابتدا از حق شخصی خود گذشته بودم، اما مسئلة انتخابات مسئلة شخصی من نبود و نیست. من نمی توانم بر سر حقوق و آرای پایمال شدة مردم معامله یا مصالحه کنم. مسئله جمهوریت و حتی اسلامیت نظام ماست. اگر در این نقطه ایستادگی نکنیم، دیگر تضمینی نداریم که در آینده با حوادث تلخی نظیر آنچه در انتخابات کنونی گذشت روبرو نباشیم.
گرو‌هی از نخبگان بر سر آنند که گرد هم آیند و با تشکیل جمعیتی قانونی صیانت از حقوق و آرای پایمال شده مردم در انتخابات گذشته را از طریق انتشار مدارک و اسناد تقلب‌ها و تخلف‌های انجام گرفته و نیز رجوع به محاکم قضایی پیگیری کنند و نتایج آن را مستمرا به اطلاع عموم مردم برسانند. اینجانب نیز به این جمع می‌پیوندم. این گروه اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی را در دستور کار خود خواهد داشت و علاوه بر آن در این مرحله مطالبات زیر را دنبال خواهد کرد:
- توقف برخوردهای امنیتی، فوق امنیتی و نظامی با مسائل انتخاباتی و بازگشت کشور به فضای طبیعی سیاسی
- اصلاح قانون انتخابات به نحوی که امکان تکرار تقلبات گسترده را از بین ببرد و بی‌طرفی نهادهای مجری و ناظر را تضمین کند
- رعایت اصل 27 قانون اساسی در مورد آزادی تجمعات
- آزادی مطبوعات و رفع توقیف از آنها
- فعالیت مجدد سایت‌های خبری مستقل
- ممنوعیت مداخلات غیرقانونی دولت در فضای ارتباطی، نظیر اینترنت، پیام‌های کوتاه، و جلوگیری از قطع ارتباطات تلفنی و شنود مکالمات مردم و هر گونه تجسس دیگر
- توقف برخوردهای یک‌جانبه، افترا، دروغ‌پردازی و اهانت در رسانه رسمی کشور
- برخورداری از کانال‌های مستقل تلویزیونی در خارج و داخل کشور
- صدور مجوز برای تشکیل جمعیت‌های سیاسی،‌ فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی
- آزادی همه دستگیرشدگان سیاسی، ابطال پرونده‌سازی‌های جعلی امنیتی و دخالت ندادن پرونده‌های جاری در برخورداری آنها از حقوق اجتماعی
در انتها به همه مردم شریف کشورمان، چه آنها که به اینجانب رای دادند و چه آنهایی که به اینجانب رای ندادند، به ویژه کسانی که در حوادث ناگوار هفته‌های اخیر صدمه دیدند درود می‌فرستم. همچنین مقام شهیدانی را که به جرم حق‌خواهی و آزادی‌طلبی در خون خود غلطیدند ارج می‌نهم و از خداوند بزرگ برای خانواده‌های عزیز آنان طلب صبر و اجر دارم.
میر حسین موسوی
10/4/88

متن و صوت و فيلم سخنان مهم میر حسین موسوی در جمع ۷۰ تن از استادان دانشگاه،‌ پس از كودتا،‌ چهارشنبه سه تیر

فايلهاي ويدئويي در يوتيوب:
قسمت 1/6 ،‌ قسمت 2/6 ،‌ قسمت 3/6 ،‌ قسمت4/6 ،‌ قسمت 5/6 ،‌ قسمت 6/6
فايلهاي صوتي :
قسمت 1/2 ،‌ قسمت 2/2 ،‌ قسمت 3/6 ، قسمت 4/6 ،‌ قسمت 5/6 ،‌ قسمت 6/6
يا از اينجا با فرمت mp3:‌ قسمت 1/1 ،‌ قسمت 2/2
خلاصه - مهندس میرحسین موسوی در جلسه ای با ۷۰ تن از استادان دانشگاه به بحث و تبادل نظر در خصوص ادامه برنامه ها و اهداف پرداخت. میرحسین موسوی برای دفع اتهامهای ارتباط با بیگانگان، ضمن تاکید بر استقلال کشور، به موضع گیری در برابر دخالت بیگانگان توصیه کرد. وی در مورد عدم حضور در جلسه شورای نگهبان گفت شکایت ما مشخص است و در دسترس آقایان هست، اما می خواهند بنده با حضور در جلسه اینها در برابر اعضای خاصی از شورای نگهبان که جانبداری مشخص دارند کرنش کنم که من در چنین جلسه ای شرکت نخواهم نکرد. وی به سخنان سخن گوی شورای نگهبان در مورد احتمال سه میلیون تقلب اشاره کرد و گفت شورای نگهبان حداقل ۵٪ تقلب را اعلام کند تا مردم ذره ای آرامش یابند. میر حسین موسوی با تاکید بر قانونی بودن عملکردها، تیترهای موج خونخواهی در روزنامه هایی مثل کیهان را برای جو سازی، ترور شخصیت، و سرکوب این حرکت دانست. نخست وزیر دوران جنگ به دستگیری های گسترده اعضای ستاد ایشان اشاره کرد و از جو سانسور در کشور انتقاد کرد. در این مراسم، موسوی توصیه به تداوم اعتراض، مقاومت در برابر توجیه و ایجاد مصنوعی جو رضایت عمومی و تبلیغ اصول قانون اساسی و دلائل ریشه ای انقلاب اسلامی،‌ در ضمن پرهیز از کارشکنی برای دولت پس از مراسم تنفیذ و تحلیف رسمی کرد. وی برای پیش برد حرکت در شرایط فعلی همگان را به ابتکارهای شخصی تا زمانی که اتاقهای فکر برنامه های مدون تری ارائه کنند تشویق کرد. موسوی ارتباط با قشرهای مختلف را حائز اهمیّت خواند و همگان را به تماس و انتقال دانسته ها و برداشتها از شرایط فعلی با مرجعیّت توصیه کرد. وی پیش بینی کرد اغراقهای پیش آمده در صدا و سیما نتایج معکوس دهد و در عین حال همگان را به پاسخ گویی گسترده به اتهامات صدا و سیما با استفاده از همه رسانه ها دعوت کرد. میرحسین خواستار اعتراض حقوقی به حضور لباس شخصی ها شد و شناسایی مردمی لباس شخصی ها را برای ایجاد محدودیت موثر خواند. میر با توصیه به حرکتهای قانونی، این مسیر را باعث ایجاد شرایط پایدارتری در کشور دانست و به لزوم پرهیز از روشهای هزینه ساز و خسته کننده برای مردم اشاره کرد. موسوی اعلام کرد که قبلا از علاقه مقام معظم رهبری به آقای احمدی نژاد بی اطلّاع بوده است و شاید در صورت اطلاع تصمیم های متفاوتی گرفته میشد. موسوی به اهمیّت ایرانیّت در کنار اسلامیّت، حضور پرچم فلسطین در تبلیغات انتخاباتی، و با ذکر مثالی از برخورد امام با یاسر عرفات در این مورد اشاره کرد و گفت در این بیست سال چیزی گم شده است



در برابر دخالت بیگانگان موضع بگیرید - به فعالیتهایی که در چهارچوب قانون میتوان انجام داد توجّه کنید - بعد از رسمی شدن دولت کارشکنی نکنیم امّا سالم بودن انتخابات رو هم قبول نکنیم - مبارزه برای نهادینه شدن استبداد و دیکتاتوری در کشور - هر کس به ابتکار خودش فعالیّت کند

ما‌ها متهم هستیم که امریکایی هستیم، اروپایی‌ هستیم و وابسته به بیگانگان هستیم. برای همین طرح این نقشه ی بیگانگان و موضع گیری در برابر اون‌ها به نظر من برای همه واجب هست. پس باید در این زمینه بیان بشه و گفتگو بشه. واقعا هم اگه ما قبول داشته باشیم که یکی‌ از مهمترین دستاورد‌های انقلاب ما استقلال ماست، این مساله ایجاب میکنه که ما در این رابطه موضع داشته باشیم هر چند به ضرر خودمون باشه. که من میگم ضرر هم نداره اما اگه به ضرر خودمون هم بود ما باید موضع می داشتیم و باید وسیع‌ تر روی این کار بشه و هرچه سریع تر مواضع روشنتری را بیان کنیم. اگر چه ما این تاثیر رو کاملا نمیتونیم از بین ببریم به دلیل این که ریشه‌های مشکل هنوز وجود داره. هنوز رسانه‌هایی‌ که می‌تونن با مردم صحبت بکنند، جلب اطمینان مردم کنند و نظر مردم رو برگردونند به نیرو‌های مخلص داخلی‌ که نظام، اسلام، کشور و استقلال کشور رو قبول دارن، اینا کار نمی‌کنه و ما در این رابطه با مشکل وسیع‌ روبرو هستیم. توی این هفته اخیر من دائم با کسانی‌ که تماس گرفتن بحث کردم و گفتگو کردم که این به ضرر همه نظام هست و این به ما لطمه خواهد زد. متاسفانه ما نتونستیم که راه حلی‌ پیدا کنیم.همین الان که من خدمت شما دوستان صحبت می‌کنم ۲۴، ۲۵ نفر از کارکنان کلمه سبز دستگیر شدن. همه رو یک جا دستگیر کردن به این عنوان که شما قصد توطئه دارید. خوب این نشان عدم شناخت کسانی‌ هست که الان مسائل رو میخوان اداره کنند و در این زمینه موضع دارن. در مورد قانونی‌ عمل کردن، من از قدیم اعتقاد داشتم و الان هم اعتقاد دارم که عمل کردن حتی به جنبه‌های سوری قانون برای ما نقطه عزیمت هست و ما نمیتونیم از این مساله عقب بکشیم و اگر یک قانونی‌ رو هم قبول نداریم باید از طریق قانونی‌ به دنبال حلش باشیم. من این رو بار‌ها تو جریان انتخابات بیان کردم. و این تبلیغاتی که هست که من غیر قانونی‌ عمل می‌کنم این دروغ محض هست. بنده کاملا قانونی‌ عمل می‌کنم حتی در رابطه با شورای نگهبان، ما یک شکایتی تشکیل دادیم ولی‌ اگه ۷ نفر از اعضای شورا بر خلاف قانون طرفدار یک جریانی هستن که ما اعتراض داریم به این مساله، اونا بخوان که بنده کرنش هم بکنم در مقابلشون، تو جلسه شون هم حاضر بشم، بنده نمیرم. بنده گزارشم رو دادم و شکایتم رو کردم و اگر اینا درست عمل بکنن این شکایت در دسترسشون هست. شخصی‌ مثل آقای محتشمی هم دائم پیگیر این قضیه است، میره، میاد و آماده است که در جلسات حضور پیدا کنه وشرح بده. شما دیدین که در مورد همین اظهار نظری که آقای کدخدایی کرد در مورد شهر‌هایی‌ که بیشتر از واجدین شرایط رای داده شده گفت که این ۳ میلیون رای هست و در کل آرا نمیتونه تاثیر بذاره که آقای کروبی یه جوابی‌ داد که در روزنامه اعتماد ملی‌ که مربوط به حزب اونهاست خود اون اعتراض رو سانسور کردن. یعنی‌ شما دقت کنین بعضی‌ جاهاش خالی‌ هست و عین عبارات ایشون نقل نشده. این فضایی است که الان باز کرده اند در سطح کشور.ما یقینا غیر قانونی عمل نمی کنیم، قانونی عمل می کنیم. مطالبی را هم که جناب آقای دکتر حاضری در اول جلسه بیان کردند بسیار مهم و خوب است که اینها مطرح بشود... بله موارد گوناگونی هست که از اون طریق میشود اعتراض کرد به وضعیتی که به وجود آمده و کاملا در چهارچوب قانون هم باشه. البته جوی هم دارن میسازن. امروز موج خونخواهی‌ از موسوی رو در کیهان تیتر زدن. اینها جو سازی برای ترور شخصیت هست و سرکوب کردن این حرکت. من به ذهنم میاد با این روشنی و آگاهی‌ که مردم دارن اینها اثر عکس خواهد گذشت. جو رو رادیکال میکنه و مشکلاتی رو ایجاد میکنه اما حاصلی برای تثبیت و یا مشروعیت بخشیدن به این دولت نخواهد داشت. تصور من این هست که، البته ان شاء الله این جور نباشه، شورای نگهبان بالاخره خواهد گفت که هیچ اتفاقی نیفتاده. از نظر چارچوب‌های سوری قانونی‌ دولتی در کشور تشکیل خواهد شد و ادامه پیدا خواهد کرد. ولی‌ فرقی‌ که هست این هست که اگر دولت در دوره قبل نا کار آمدی داشت و دروغ و دغل و هزار جور مسائل، مشکلاتی هم برای خودش و کشور ایجاد کرد، این دفعه مشکلی‌ هم که اضافه می‌شه این هست که از عدم مشروعیت رنج خواهد برد و شبهه خواهد بود که این اصلا درست تشکیل شده یا نه که این موقعیت دولت رو در سطح بین الملل و در سطح داخلی بسیار‌ آسیب پذیر خواهد کرد و چه بسا باعث میشه که دولت در چنین وضعیتی امتیازاتی هم به بیگانگان بده. دولت‌ها معمولا وقتی‌ ضعیف میشن چنین وضعیتی پیدا می‌کنن. ما قراینی هم داریم که دولت فعلی‌ هم هر وقت مشکلی‌ پیدا کرده تو این زمینه کوتاه اومده. در مسائل داخلی‌ هم همین جور، ما مشکلات بسیاری پیدا خواهیم کرد.ولی‌ مساله اساسی‌ این هست که دولت به صورت رسمی‌ وقتی‌ تشکیل میشه، با تنفیذ و بعد با سوگند در مجلس، نیرو‌های دیگه چه‌ کار خواهند کرد. این یکی‌ از مهم‌ترین سوالاتی هستکه ما داریم. دیروز یک جلسه ای بود که ما خدمت بعضی دوستان داریم، حرف این بود که در سطح ملی یک فعالیت وسیعی براساس اتفاقاتی که در کشور رخ داده، بیداری که در کشور ایجادشده، ما باید عمل بکنیم. این به معنای مخالفت با دولت به این معنی‌ که هر کاری میکنه ما کارشکنی کنیم نباید خدای ناکرده باشه ولی‌ در سطح ملی‌ و مستقل از دولت ما باید کار‌هایی‌ رو سامان بدیم که امکانش هست. ولی‌ یک چیز مهمی‌ که در اینجا هست این هست که اینها به دنبال به قول فرنگی‌‌ها هژمونی کردن وضعیت فعلی‌ هستن. میخوان رضایت مردم رو پشتوانه کار خلاف قانون خودشون قرار بدن. این نکته حساسی هست. یعنی‌ قانع بکنن که اتفاقی که افتاده همه اشتباه کردن و آقایون درست گفتن و انتخابات همه چیش سالم بوده و خوب بوده. این چیزیست که ما نمیتونیم تن در بدیم و در سطح ملی‌ این حقمون هست که از طرق قانونی‌ بگیم که اتفاقی که افتاده اتفاق بدی بوده و اگر آگاهی‌ نسبت به اون وجود نداشته باشه میتونه مساله استبداد و دیکتاتوری رو در کشور ما نهادینه بکنه یا خدای نکرده ما رو به جاهای بدی ببره.بنده از اول انتخابات بحث قانون گریزی رو مطرح کردم. من نمیدونستم که به این نقطه میرسیم که خود انتخابات بهترین دلیل و برهان برای اون خطری باشه که من از ابتدا حس می‌کردم که مهمترین مساله کشور این قضیه هست. و این آشکار شد که در این کشور می شود یک چنین قانون گریزی به این صورت و به این وسعت اتفاق بیفته که این همه چیز رو در کشور ما امکان پذیر میکنه. ولی‌ این وضعیت وقتی‌ میتونه در کشور پایدار بشه که بتونن مردم رو راضی‌ بکنن، نیرو‌های متدین کشور رو قانع بکنن که هیچ اتفاقی نیفتاده و همه چیز مطابق قانون اتفاق افتاده و مساله‌ای نیست و حتی این دستگیری‌ها رو توجیه بکنن و این بستن جراید رو توجیه بکنن و خیلی‌ چیز‌های دیگه رو توجیه بکنن. این همون چیزیست که ما باید راجع بهش تبلیغ بکنیم برای زنده نگه داشتن اصول قانون اساسی‌ و اعتقادات دینی خودمون و استقلال کشور خودمون و ارزش‌هایی‌ که با انقلاب بزرگ ایران به رهبری حضرت امام در کشور ما ایجاد شده.تو این زمینه به نظر من همه سهم دارن و نقش دارن و هر کس باید با ابتکار خودش کاری انجام بده. ما به تدریج باید اتاق فکر‌هایی‌ ایجاد بکنیم و خط مشی‌‌هایی‌ که همه بهش اجماع بکنیم باید پیدا بکنیم. ولی‌ تا اون موقع من فکر می‌کنم یه کاری باید بکنیم که در سطح عموم هر کس هر ابتکاری داره، مثل همان که گفتیم هر شهروند یک ستاد، کار خودش رو انجام بده. این مساله رو ما در یک سطحی میتونیم پیش ببریم

ارتباط با اقشار مختلف از جمله مرجعیّت - تکثر رهبری - استفاده از همه رسانه ها

خوشبختانه در سطع ملی ما قشرهای گوناگونی رو سراغ داریم که به این مساله حساس شدند از جمله روحانیت. روحانیت را تک و توکی در همین راهپیمایی ها می دیدیم و دوستان می دونند. الان در خود قم هم یک تحرکاتی هست و یک فعالیتهایی در این رابطه انجام میدند چون ما با تعدادی از فضلای قم ملاقات داشتیم ، خود مراجع و پایداریشون برای اینکه تایید نکنند (انتخابات رو)‌ با اینکه فشار زیادی روشون بوده خودش در این زمینه نشون دهنده این موضوع هست. ولی این نیاز به کار بیشتر دارد. فقط صرفا تماس گرفتن من نیست و عده ای رفتن و امدن نیست همه احساس نیاز به این مساله بکنیم و ارتباطات خودمون رو با مراجع بیشتر کنیم هر کس دسترسی داره و در این رابطه اطلاعاتی داره و یا تحلیل داره. انتقالش من به ذهنم میاد که اثر گذاره یعنی با یک زمینه خوبی در این رابطه روبرو هستیم. بقیه اقشار جامعه هم همین جور و باید همین کار را انجام بدیم.ما باید تلاش بکنیم که حرکت آینده بیرون از نظام قرار نگیره. این برای ما خطرناکه و برای کشور هم خطرناکه و ما اعتقاد هم نداریم یعنی من به ذهنم میاد که ما در داخل نظام هم حرکت خواهیم کرد منتها نظامی که امام تعریف کرده با اون اسلام نابی که ایشون تعریف می کرد به دور از تحجر و با جسارت، روشنی، شجاعت و یک برداشتهایی که عقلانی باشه و با دنیای جدید هم مناسبت داشته باشه. خوب ما در این چهارچوب نقد کننده خواهیم بود و شکل دهنده به حرکتهایی جدید هم خواهیم بود.بحث تکثر رهبری شد، بنده هم به این مساله اعتقاد دارم. الان تماسهایی با آقای کروبی، قبلا حتی با آقای رضایی با آقای خاتمی و دیگران داشتیم و باز هم این ادامه پیدا خواهد کرد و قصد داریم کمی این رو بسط بدهیم و هرچقدر این بسط پیدا کنه و گسترده تر بشه آسیب پذیری ما کمتر هست و از عقل جمعی گسترده تری هم بهره خواهیم برد. در برنامه های اتی هم انشالله این لحاظ خواهد شد و اینجور نیست که حرکت تکی باشه، البته سیل حرکت ممکنه به سمت من باشه ولی یقینا این ربطی به من نداره و خیلی جنبه گسترده تری دارد مساله. بیداری که در کشور ایجاد شده به نظر من برگشت ناپذیره، یعنی ما در هر شرایط امنیّتی و فشاری غیر ممکن است که وضع را به شش ماه قبل برگردونیم. اتفاقی در کشور ما افتاده که به نظر من برگشت ناپذیره. ما باید به این اعتقاد داشته باشیم. منتها روندها معلوم نیست که همیشه به سمت مثبت باشه یعنی این اگر خوب اداره و مدیریت نشه ممکنه آثار خیلی نا مطلوبی ازش دار بیاد همیشه حرکتهایی که در قالب توسعه و رشد مطرح می کنند همیشه رو به جلو نیست ممکنه قهقرایی هم اتفاق بیفته و ما باید مراقب این قضیه باشیم. بهترین استفاده بشه برای پیشرفت کشور و این درحالی است که همین جلسات ادامه داشته باشه آگاهی ها گسترش پیدا بکنه و این حرکت مدیریت بشه مخصوصا با شوکی که الان وارد شده به مردم. این شوک بسیار از نظر من عمیق و گسترده است.

یکی از مهمترین مسائل ما موضع رسانه هاست، ما رسانه ها را در طول انتخابات از طریق رجوع مردم حل کردیم اگه دقت می کردید اون روز ما نه از تلویزیون نه از رسانه های هزینه بر [استفاده نمی کردیم.] حتی پوسترها رفت روی کاغذهای A4 و هزینه خود ستاد که انشاءالله مطرح خواهد شد. دیده خواهد شد که تا چه اندازه صرفه جویی صورت گرفته و در مقابل دستاورد بزرگی که داشتیم .

منتها یک نگاه مدرنی نسبت به استفاده از فضای مجازی در حقیقت بوجود امده و جوانان استقبال کرده اند .این رازِ رمز کار آتی ماست. من احساس نمی کنم که به زودی ما کانالی رو در اختیاربتونیم بگیریم و جراید وسیعی داشته باشیم ولی در نظر داشته باشیم که با توجه به گسترش فضاهای مجازی و امکاناتی که در این رابطه بوجود امده اگر به ابداعات و ابتکارات جوانان های خودمون تکیه بکنیم و ازش استفاده بکنیم و با همین روحیه تکیه بکنیم به خلاقیت افراد در هرجایی که هستند این یک مقداری می تونه این خلا رو پرکنه تا دسترسی به امکانات وسیع تری را داشته باشیم.

بحث میشه که شبکه ء ماهواره در خارج از کشور داشته باشیم کانالی داشته باشیم در رابطه با رسانه ها؛ من فکر میکنم باید همه اینها رو روی یک میز باید گذاشت و از هیچ کدوم نباید صرف نظر کرد ولی اونچیزی که الان میتونه در دسترس باشه این است که در حالیکه همه چیز در حال فیلتر شدن و بسته شدن است ما باز هم با استفاده از نیروی جوانی بیایم [اینها را] گسترش بدیم فضاها رو گسترش بدیم و از اونها بخواهیم که راه حلهای برای این این حرکت و این نهضت ایجاد بکنند برای اطلاع رسانی.

ما در این زمیه خیلی خلا داریم و مشکل داریم موضع گیری بسیار حادی که اخیرا صدا و سیما گرفته . البته من مطابق تجربیاتی که دارم این مقدار اغراق که الان در صداوسیما هست برای کوبیدن حرکت بوجود امده اثر برعکس خواهد داشت. ولی‌ منجر به آشفتگی‌ ذهنی‌ میتونه بشه، تردید‌هایی‌ رو میتونه ایجاد کنه، و من آثارش رو میبینم. یعنی‌ روزی اول سوال از تقلب نبود، همه احساس میکردن تقلب صورت گرفته، ولی‌ الان سوال می‌کنن دلیل چیه، نتایج چیه، آمار چیه. که باز در این رابطه هم باید خودمون رو تقویت بکنیم، کار بکنیم، ولی‌ من میگم رسانه‌ها موثر هستن. ممکن است که آقایی که میاد فحش میده همون لحظه یه خشمی رو بر می انگیزه، ولی‌ سوال‌هایی‌ رو هم در پشت سر صحبتش در ذهن مردم بر می‌‌انگیزه که یه گروه اندک نمی‌تونن به تنهایی‌ جواب بدن. همه باید مسول جواب دادن به این مساله بشوند. این آقای دکتر حاضری میدونن که -- از اول هم همینطور-- یه گروه اندکی‌ هستیم که قدرتی‌ که ستاد پیدا کرد در ارتباط با جمع کثیری بود که ملت ما بهش اقبال کردن. الان هم چنین نیازی هست. و در این اقبالی که از ستد شد، کار ظریفی‌ که صورت گرفت این بود که ما گفتیم که جلوی هیچ نوع ابداع و ابتکاری گرفته نشه. باز باشه و هر کس هر کاری خاصت بکنه و این پاسخ داد. الان هم ما چنین چیزی را نیاز داریم، و برای همین، همین جمعی‌ که اینجا هست، به نظر من خودش میتونه بشینه فکر کنه که چه گونه میتونه فضا رو باز کنه تا ما رسانه‌های قابل دسترسی‌ داشته باشیم. در مورد پشتوانه حقوقی از اول توی ستاد کار میشد، و یکی‌ از برادران بسیار ارجمندی که اسمش هم امیر ارجمند است دستگیر شد و الان زندان است. و بعضی‌ از دوستان متعهد و قوی هم کار میکردن. خود ما هم اخیرا متوجه شدیم که این بخش رو باید تقویت بکنیم، گسترش بدیم و کار بکنیم

اعتراض قانونی به حضور لباس شخصی ها - ادامه شناسایی لباس شخصی ها - اشاره به پرونده سازی و جو سازی مخالفان - عدم اطلاع از علاقه زیاد رهبری به احمدی نژاد - اثر تعطیلی اس ام اس ها بر روند نظارت بر انتخابات - لزوم برنامه ریزی و استفاده از خرد جمعی و ایجاد اتاق های فکر برای راه حل های کوتاه مدت و دراز مدت - لزوم بهره گیری از ابتکارات و گرایش های مردم
در مورد لباس شخصی ها که مطرح شد. اصلا حضور لباس شخصی ها می دانید که جنبه ی غیر قانونی دارد. بنده هم اعتراض کردم. یک متن حقوقی هم نوشتیم که منجر به واکنش رییس پلیس و دستگاه های دیگر شد که نشان دهنده ی حساسیت قضیه است. من به ذهنم می رسه که این اعتراض که جنبه ی حقوقی و قانونی دارد نسبت به این موضوع باید ادامه داشته باشد. این می تواند زمینه را تنگ کند برای این که از این نیروها استفاده بکنند. چون کسانی که قوه ی قهریه بر علیه مردم به کار می برند با لباس های مشخص با آرم مشخص باید باشد از نظر قانونی و همه نمی توانند این کار را داشته باشند و به این وضع ظاهر شدن ]درست نیست[. خود مردم هم واکنش قوی و محکمی راجع به این موضوع دارند که باید از این مساله هم استفاده کرد. همون چیزی که دوستان اشاره کردند که بعضی از این ها شناسایی می شن و توی سایت ها معرفی می شن روش موثری است و این را ]دست [کم نگیرید و این را ادامه بدهید و خود این یک مقدار کنترل کننده است. و کار حقوقی و اعتراض حقوقی و اعتراض سیاسی هم نسبت به این مساله باید ادامه پیدا بکند. و توی کشورمون این مساله ریشه کن بشه. اگه ما پلیس داریم اگه نیروی نظامی داریم ]نیروی[ انتظامی داریم خوب اونا باید بیان با مسایل اگه خلافی هست برخورد بشه و این مسایل ]لباس شخصی ها[ باید از کشور برود.

یه سوالی شد که بدون تشکل چرا وارد شدی؟ بنده یک برآوردی داشتم که هنوز هم فکر نمی کنم که اشتباه کرده باشم که دیر این رو مطرح کردم. به هر جهت اگر یک سال پیش این رو مطرح کرده بودم اصلا به انتخابات نمی رسیدم و نمی گذاشتند برسم. بنده 15 اسفند می خواستم حتی این را دیرتر ]مطرح[ بکنم که فرصت یک مقدار کار داشته باشم تا دوستان حواسشون جمع بشه یک کمی ما جلو برویم. برای همین 15 اسفند مطرح کردم. حالا به زبان بی زبانی به همه می گفتم که آقا من نمی تونم الان مطرح بکنم. جو سازی می شه فلان می شه بهمان می شه و این ثابت شد الان در وضعیت فعلی و واقع بین بودم در این زمینه و فکر نمی کنم که غیرواقع بین بودم. یقینا من اگر در ماه فرضا مهر و آبان مطرح کرده بودم به عید نمی رسید مساله ی شرکتم در انتخابات. به هر حال ولی تصور بنده از وسعت تقلب و نوع کاری که شد این نبود. من این را قبول دارم که فکر می کنم همه ی ما غافلگیر شدیم. بنده تنها غافلگیر نشدم یعنی اطلاعاتی که الان می رسد و بحث ها و گفتگوهایی که می شود ]راجع به تقلب[ خیلی گسترده تر از آن چیزی است که ما فکر می کنیم. و باز هم بنده اطلاع دقیق نداشتم که مقام معظم رهبری این قدر به رییس جمهور علاقه داره شاید اون موقع اگه از اول گفته می شد شاید بنده یک فکر دیگه ای می کردم راجع به این مساله.

ما در خود انتخابات مشکل دیگه ای هم پیدا کردیم و مساله ی مقدمه ی انتخابات هست که فوق العاده مهم است. که آن ها هم دست کم ندارد جنبه ی قانونی دارد انجام آن کارها. یعنی مواردی نقل شده که خود این انتخابات را حتی اگر درست هم انجام می شد همون مقدمات ]را زیر پا گذاشتن برای ابطال انتخابات کافی بود]. مثل کسی که بدون وضو وارد نماز شده و خوب نمازش باطل است. بنابراین مقدماتی که صورت گرفته مقدماتی است که غیرقانونی و خلاف قانون بوده. مواردی هست مثل پول پخش کردن ها و دروغ پردازی ها و کارهای مختلفی که صورت گرفته. یک موردی اش هم الان کشف شد که قانون داشتیم که از نظر مساله نفت که چه جوری یارانه بدهند و توزیع بکنند. مجلس الان اعتراض کرده به عنوان یک کار غیرقانونی. معلوم است که به خاطر انتخابات اجرای این مساله را به تاخیر انداخته اند. حالا این ها جدا توی روند انتخابات هم توی مقدمات دیگه اش که در آستانه ی انتخابات اتفاقاتی افتاد که هر کدومش می تونست ما ها را فلج بکند از جمله تعطیلی اس ام اس هاست. ما تمام شبکه ی ارتباطی مان را بر این اساس تنظیم کرده بودیم. با کارشکنی ای که برای ناظرین ما گذاشته بودند و محدودیت هایی که در این زمینه به وجود آورده بودند- ما فکر کرده بودیم از این طریق ]می توانیم ارتباط برقرار کنیم[ و اطمینان هم داده بودند که این از بین نمی رود و بر این اساس قرار بود که یک کار وسیع صورت بگیرد. یک ساختمانی تعبیه شده بود با مقدار زیادی فردی که متخصص باشن اطلاع بگیرن با کامپیوتر و رایانه های گوناگون. همه ی این ها با تعطیلی اس ام اس ها اصلا از بین رفت. وقتی ما همان روزها اعتراض کردیم ۲ گروه از سوی ۲ کانال ما به مخابرات رجوع کردیم آن ها هم بدنه شان گفتند و هم مقامات رسمی شان گفتند که ما نکردیم و به دستور ما نبوده. خوب برگشت به جاهای دیگه و این خودش اخلال کننده در کارهای ما بود. به اضافه ی موارد دیگه ای که طرح شد.

یکی از دوستان سوال کرده که ادامه ی راه تا کجا؟ قطعا این ادامه ی راه تا کجا یکی این مقطع کوتاه فعلی را در بر می گیرد و یکی ماه های آینده و حتی سال آینده را ]در بر[ می گیرد. بر می گرده که ما اون چیزی که در کشور اتفاق افتاده را یک فهم دقیق ازش داشته باشیم و خوب ارزیابی بکنیم و براساس آن موقعیت جدید را بسنجیم و تشخیص ]داده[ خواهد شد و روندها رو پیش بینی بکنیم و بر اساس آن برنامه هایی را بریزیم. این جا یه سری بحث هایی می تواند باشد که حداقل یک جلسه ی کلی را می تواند به خودش اختصاص بدهد توی همین جمع هم می تواند باشد. توی جامعه شناس ها یا دوستانی که رشته ی علوم سیاسی هستند می توانیم به آن بپردازیم. توی اتاق های فکر هم می شود به این مساله پرداخت و راه حل هایی هم کوتاه مدت و هم دراز مدت می تواند برای این مساله پیش بیاید.

آن چیزی که بسیار مهم است این است که نیروهایی که به این جریان علاقمند هستند و خودشان در انتخابات شرکت کرده اند یک نوع طیفی از فکرها در آنها مطرح است. بعضی ها می گویند باید سریع تر مطالب خیابانی باید جمع بشود و باید به یک فاز دیگه ای منتقل بشه و بعضی ها مدافع این هستند که این مسائل باید ادامه پیدا بکنه. بعضی ها تند هستند و بعضی ها کند. این بحث و گفتگوهایی است که باید ادامه پیدا کند و در یک حالت جمعی ما راه حل هایی باید برای آنها فکر بکنیم. یقینا بین شما هست بین دوستان ما هم هست. انشالله به یک نتیجه ای باید برسیم. الان ما اقتضایی عمل می کنیم. بعضی چیزها هست که ما اصلا واقعا دنبال مردم می دویم. خیلی از اتفاقاتی که بعد از انتخابات روز جمعه افتاد به هیچ وجه زاده ی هیچ نوع تدبیرمرکزی و دستوری نیست. خود آن راه پیمایی عظیمی که دوشنبه اتفاق افتاد و دوستان هم می دانند و بیشتر دوستان در آن حضور داشتند. تصور می شد که عده ی کمی در آنجا خواهند آمد. خود حضور بنده در آنجا توی ستاد بحث کردیم و به این ترتیب بود که ممکنه مردم جمعیت کمی باشد و این خشونتی که علیه مردم می شود شاید اگر بنده بروم یا این خشونت کم بشود و یا ما هم یک کمی کتک بخوریم و دل مردم بیشتر ]خون[ نشه. با این دید ما رفتیم ولی اون جمعیت عظیم بود و مردم بیش از آن چیزی که ما فکر می کردیم حضور داشتند. یا مثلا جمع شدنان در میدان توپخانه قطعا با برنامه مرکزی و ستاد مرکزی صورت نگرفت و امثال این ها.

الان هم هنوز این کارها به نظر من ادامه دارد. حتی من توی اطلاعیه ها گفتم این آرم سبز و نماد سبزی که انتخاب کردیم از خود داخل مردم به سمت ما اومد و نه این که اندیشمندان خیلی متفکری ما داشته باشیم و فکر بکنند و این را کار بکنند و جا بندازند. نه توی یکی از مسافرت ها یه جوان ۱۸-۱۹ ساله پیشنهادش رو داد بعد با پیشنهاد اون یک شال سبزی انداختند گردن ما و یکی به خبرنگارها گفتند و یکی هم لباس سبز و من هم حس زیبایی شناسانه ام بد نیست به دلیل رشته هنری. فکر کردم که این می تواند خیلی بگیره و خود فاتح و دیگران هم همین اعتقاد را داشتند و تبدیل به یک نمادی شد که به عنوان یک دالّ شناور به قول امروز توانست یک عده زیادی را در سطح ملی به خودش جمع بکنه و تبدیل به یک پرچم بشه. به دلیل غنای این رنگ در تاریخ فرهنگی ما خیلی کمک کرد. واقعا یک رنگی است که ما همیشه به اهل بیت علیهم السلام این را نسبت می دهیم و جنبه ی مذهبی برای ما داره و مردم یک احساس خوشی و زیبایی در مورد آن دارند. بخشی از پرچم سه رنگ به این رنگ آمیخته است و خود طبیعت هم این چنین است. خداوند متعال هم خیلی کمک کرد. همان قرعه ای که به رنگ سبز در آمد خیلی در سطح کشور اثر داشت. و این ها از درون صفوف مردم در آمد. من می خواهم بگویم که هنوز هم ما نیازمند بهره گیری از ابتکارات و گرایش های مردم هستیم و نمی خواهم بگویم که برنامه نداشته باشیم و همه اش به دنبال این مساله برویم ولی این به اصطلاح دو طرفه باشه.

اهمیّت ایرانیّت در کنار اسلامیّت آقای دکتر... تاکید کردند که بر اسلامیت نظام تاکید بشه، خود این اسلامیت درمورد خطره ، این درسته ، البته تجربه ای رو اینجا خدمت دوستان منتقل بکنم که درطول انتخابات ما چیزی رو یاد گرفتیم و رسیدیم. اینو من در جلسه دیروز هم نقل کردم که ما رفته بودیم رشت برای تبلیغ ، ما رفتیم مزارع چایی ،بارون هم میومد، وسط اونجا ضمن اینکه بحث میکردیم چطوراین مزارع چایی و این کساد پیش اومده یک نفر به خاطر عرق ایرانیش آورده و کاشته و ما داریم از دست میدیم و چه مشکلاتی داریم و اینها. اونجا من به ذهنم رسید که غیر از اینکه چایی خارجی میاد و تمام چایی داخلی را از بین میبره. خود این بی اعتنایی به محصول داخلی یک نوع بی اعتنایی به همون عرق ایرانی یا احساسات ایرانی [است] که ما هممون داریم. در کشور ما هستبه ذهنم آمد که خیلی از مسائل رو از این زاویه هم ما می تونیم مطرح بکنیم در سطح جامعه برای همین وقتی برگشتم اون سالن ورزشی که مردم جمع شده بودند صحبت میکردیم، من گفتم این مسئله ای که تو بازارهای رشت برنج باسماتی الان وجود داره و برنج خودشون به فروش نمیره یامثلا صنعت نوقانمون از بین رفته یا چاییمون از بین رفته یه معنای اقتصادی داره که همه می دونیم، اما گفتم خوب یک کمی عرق ایرانی، یه کمی حس علاقه به وطن که اینقدر در این چند صدساله داشتیم این کجا رفته. خیلی هیجان وسیعی در سطح سالن ایجاد . بسطش دادیم تو بقیه حرکتی که در سطح ملی داشتیم، که همیشه گفتم اوجش رو و صحنه بسیار زیبایش را در مسجد سیّد اصفهان دیدم وقتی بحث رو از یک زاویه ای مطرح کردم. مردم بدون اینکه بنده این شعاررا داده باشم شروع کردن پا کوبیدن به زمین و" ایران ایران" گفتن که در فیلم مجید مجیدی هست این قضیه.من به ذهنم میاد که این [ایرانیّت] یک چیزی است که در این بیست سال اخیر حالا، حداقل، گم شده. چون من حضرت امام رو شخصی میدونستم که به این احساسات ارج میگذاشت. توی رویه های گوناگونش من دیدم و نقل قولهای مختلفی هم می تونم بکنم. حالا غفلت کردیم ، البته در سند چشم انداز بیست ساله هم بحث ایرانیت و اسلامیت بحثش مطرح شده. برای ما آینده ای -- که آینده ی دشواری است که تا این وضعیت تثبیت بشه -- احتیاج داریم که به این مسئله برگردیم برای بر انگیختن مردم و جمع کردن اونها بر محور کارهایی که کشورمان را از مشکلات حفظ بکنه و ما را به سمت یک راه حلهایی برانه که به نفع کشور باشه. برای انسجام خودمون برای تشکیل دادن گروهها برای فعالیت های اقتصادی برای فعالیتهای فرهنگی و نظایر اونها .منتها وقتی که ما ایرانیت اینجا مطرح میکنیم همونطور که مرحوم شریعتی یک موقع مطرح میکرد که وقتی که ما برمیگردیم به عناصر به تشکیل دهنده ملیت در ایران واقعا بخش عمده اش اسلامیّه، اصلا نمیشه اینها رو از هم تفکیک کرد. ما ایرانیتی نداریم که منهای اسلامیت باشه، بله رژیم سابق تلاش میکرد که همینکار رو انجام بده و شکست خورد . در انقلاب اسلامی، حالا قبل از انقلاب اسلامی هم به این مسئله هم حساسیت پیدا شد که شهید مطهری یادتون هست بحث اون کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران مطرح کرد که یکی از مهمترین کتابهاش است. بعد از انقلاب هم این در ذهنیت ما بوده اما ما خوب از این مسئله استفاده نکردیم.الان موقعیتی است که می تونیم استفاده کنیم بسیاری از سیاستهایی که ما باش مخالف هستیم و لطمه زننده به استقلال کشور ما، به اقتصاد کشور ما و منجر به عقب موندگی ما شده به دلیل عدم حساسیت به همین عرق ایرانیگری و علاقه به کشور هست به نظر من. ما در یک سالن نشسته بودیم زنجان بود دانشجویان نشسته بودند یک چندتا از این بچه هایی که مزاحم میشدند بودند اونجا ، من دیدم که پرچم فلسطین تکون میدن من گفتیم که پرچم فلسطین رو همه علاقه داریم وخودمون هم مدافع بودیم از اول انقلاب هم جزو کسانی که بیشترین شعار رو دادیم بودیم ولی توی یه جمعی که داریم درباره انتخابات ایران صحبت می کنیم پرچم فلسطین چه معنایی داره، همه بچه ها شروع کردند شعار دادن و اون فرد خجالت کشید و پرچم رو کشید پایین.اون موقع که من میخواستم این شعار رو بدم و این بحث رو بکنم یاد این قضیه افتادم که یاسر عرفات ایران اومده بود اول انقلاب، اولین مسافر خارجی که ما داشتیم یاسر عرفات بود، اومدند ایران ، یک دفعه خبر دادند به حضرت امام که ایشون میخوان برن خوزستان. گفت جلوشو بگیرید. جلوشو گرفتند میخواست به عنوان عربیتی که اونجا هست بره و از این مسئله استفاده بکنه همون موقع برخورد شد. ما در این مدت گذشته مخصوصا در چهار سال گذشته این مسئله رو از یاد بردیم و این مسئله مهمی که باید بهش رجوع کنیم، و می تونه در شعارهای ما و خط مشی های اساسی ما آتی ما اثر بگذاره و بنده به این مسئله معتقدم و این مسئله و قضیه را دنبال خواهم کرد.یک سری راه حل هایی شده مثل تحریم صدا و سیما که من وارد اونها نمی شم ...دوستان ایراد گرفته که شما نمی دونستید اینطوری پیش میاد؟ نه من واقعا فکر نمی کردم به این وسعت، که تقلب به این گستردگی بشه اما به نظر من چیزی که باید به عنوان فرصت باید تلقی بکنیم -- اون اتفاقی که در کشور ما افتاده -- ما باید اینطور تصور کنیم که جنبه دفعی و آنی نداشته بلکه این انتخابات چیزی رو رو کرده که در بطن کشور ما و نظام ما در حال شکل گیری بوده و خوشبختانه این عریان شده این بیان شده و آشکار شده و خطرش دیده شده و این رو باید به عنوان یک فرصت دید. به سلایق مختلف مردم توجّه کنیم - روشهای پر هزینه پشتیبانی مردم را کم می کند - فکر نکنیم از راه قانونی نمی شود مقابله کردمیگفتن که، قانون گریزی، یه چیزای دیگه هم میگفتن. وقتی‌ که بحث دروغ شد مردم اون پوستر خیلی‌ قشنگ رو ساختن که یه دروغ نوشتن و روشم یه علامت [ممنوع] زدن . بنده به عنوان کسی‌ که حالا کمی‌ تو رشته هنر سر رشته دارم [میگم] یکی‌ از قویترین پوستر‌های طراحی شده تو صد سال گذشته است، و گویا ترین. بنده هیچ شهری نرفتم بعد از اون جریان که این آرم رو ندیده باشم. به طور طبیعی‌ دست مردم عادی دیده می‌ شد. بالا خره یک چیز هایی‌ در این کشور اتفاق افتاده که در این انتخابات رو شد و بعضی‌ شون تبدیل به پوستر شد. اون محکومیت دروغ فقط محکومیت دروغ دولت نیست، بلکه [محکومیت] میل به دروغ و ریایی است که متاسفانه در جمع ما به شکل عمیقی به وجود آمده، به دلیل سیاست‌های مختلفی‌ که ما در زمینه فرهنگ داشتیم. مردم قبل از انتخابات، سعی‌ کردند بر این مساله غلبه پیدا کنند. این موج سبزی که شروع شد از تجریش تا میدان راه آهن در حقیقت برای غلبه بر این مساله بود که این ریا و نفاق رو - که باعث تکه تکه شدن ملت ما، خانواده ها و سلیقه‌های گوناگون است - پشت سر بگذره. برای همین وقتی‌ [موضوع] دروغ و پوستر را میبینیم - من این پوستر را نمیدونم کی‌ کشیده، چون یک کمی‌ عامیانه هم هست، ولی‌ گویای اش در همون عامیانه بودنش است - یا چیزهایی‌ نظیر این.من گمان می‌کنم که عریان شدن حکومت و این گرایش هایی‌ که در بطن جامعه بود رو به عنوان یک پدیده خوب بشناسیم و از آن استفاده بکنیم و پیش ببریم. مردم راه حل‌ها را هم نشان دادند. مردم دلشون می‌خواد با هم باشن، شاد باشن، ایران رو دوست داشته باشن، پیشرفت داشته باشه، علم داشته باشن، سلیقه‌های مختلف همدیگر رو تحمل کنند، آزادی باشه. من یک چیز خنده داری برام اتفاق افتاد که واسه آقای خامنه‌ای هم نقل کردم. اینجام میگم که جلسه سرور پیدا کنه. روزی من داشتم میرفتم یافت آباد، از نواب داشتم میرفتم، یه پیکانی کنار ما افتاد که طرفدار های احمدینژاد توش بودن. من رو شناختن، سرشون رو بیرون کردن و پوستر آقای احمدینژاد رو داشتن و شعار دادن که "آزادی اندیشه با چیز و چیز و چیز نمیشه". من هم گفتم کند بکنیم که با هم برویم، و شروع کردیم با هم شوخی‌ کردن. نزدیک ۱۰ دقیقه یک ربعی که کنار هم میرفتیم، من ندیدم که اونا حس خصمانه‌ای نسبت به من داشته باشن که مثلا بخوان چیزی رو پرت کنن یا ماشین شون را به سمت من منحرف کنن یا اینکه من احساس ناجوری داشته باشم که مثلا اهانت شد و بد شد و این حرفها. خوب ما قبل از انتخابات یه همچین روحیه‌ای رو در کشور پیدا کردیم که افکار و اندیشه‌های مختلف در کنار هم قرار بگیرن. قطعا اگر نظام از این مساله استفاده میکرد ما به یک راه حل‌های میانه‌ای برای سرعت پیشرفتمون میرسیدیم.من گمان می‌کنم یکی‌ از کارهای آتی ما زنده کردن همین روحیه در میان ملتمون باشه. هر نوع حرکتی که بخواد اختلاف بین صفوف مردم بندازه، بین این گروه و اون گروه، بین راست و چپ، بین طبقه پایین و بالا، و امثال اینها ما باید در برابرش موضع داشته باشیم. یعنی‌ ما نباید مشهور باشیم به اینکه خودی وناخودی می‌کنیم. ملت ما یک پارچه است و سلایق گوناگونی هست که اینها همدیگر رو تحمل می‌کنن. یک آدمی جانی است، خوب میگیرند و پشت قفس می‌ گذارند. بقیه مردم تا وقتی‌ برائت دارند میتواند در کنار هم زندگی‌ کنند و همدیگر را تحمل کنند. قبل از انتخابات و جریان انتخابات این را عیان کرد که میتواند هم‌چین چیزی باشد. نمونه اش رو سوال میکنند، نمونه اش خیابان‌های ما در شبهای قبل از انتخابات در خیابان‌های ما بود که خون از دماغ کسی‌ نیامد، یک دونه خشونت یا درگیری که منجر به جرح و ضربی بشه شما نمیتونید مثل بیارید. ما نباید بذاریم این دستاورد از بین بره تو ادبیاتی که به کار میبریم یا توی صحبت‌های که می‌کنیم و در ارتباطی‌ که با مردم داریم، باید آن را به شکل دستاورد داشته باشیم.ما نباید - بنده رو متهم میکنند، بنده نیستم ولی‌ مهم نیست - ما نباید کاری بکنیم که این جریان به قانون گریزی متهم شه. این نکته بسیار مهمی‌ است. فکر نکنیم از راه قانونی‌ نمی‌شود مقابله کرد، نمی‌شود خواسته‌ای رو مطرح کرد. هم در سطح جهان ما نمونه‌های داریم که افرادی مبارزه کردند و نتیجه گرفتند، و هم در داخل کشور ما بوده این قضیه. و فکر نکنیم سختی این راه کمتر از راه غیر قانونی‌ است. بعضی‌ فکر میکنند راه انقلابی این است که همه چیز رو پشت سر بگذاریم و به اصطلاح مثل تانک وارد قضیه بشیم، نه! راه قانونی‌ درد سر داره، سختی داره، مشکل داره ولی‌ یه چیز پایدار تری میتونه واسه کشور ما ایجاد بشه. این مساله ما را کمک می‌کند و قشر‌های مختلف جوش بخوریم، با روحانیت جوش بخوریم، افراد رو دور هم جمع کنیم، ریسک کار دست جمعی‌ رو برای اقشاری که نیاز داریم پشت این فکر بیافتن رو پایین بیاریم..خوب اگر دائم، مردم ما برای یه مدت طولانی‌ در معرض این قضیه باشن که ضرر میکنند و مشکلات پیدا می‌کنن. به طور طبیعی‌ با مشکلات و وضعیت اقتصادی که داریم، پشتیبانیشون از این حرکت کم خواهد شد. وضعیت رسمی‌ هم نباید بگذاریم هژمونیک شود، یعنی‌ حالتی که رضایت مردم را جلب کنند که خیلی‌ چیز خوبی است که همین جوری تحمل کردن. باید شرح بدهیم و خطراتش در آینده رو مطرح کنیم. حرکت در چهارچوب نظام - نگذارید جوانان نا امید بشوند - مدیریّت یک ماه آینده حسّاس ترین بخش ادامه این مسیر - ایستادگی تا پای جانبنده اشاره کردم که کارهامون باید در همون چهارچوب نظام هم انشالله باید باشه. حالا از نظر تشکیلاتی چه باید کرد و ایا حزب لازم هست و غیره رو به نظرم باید بگذاریم اتاقهای فکر کمی کار بکنه. دیروز ما یک بحثی که با یک عده دوستان و مدیران کشور داشتیم گفتیم که با وضعیتی که دولت درست کرده که یک نیروی عظیمی رو در حقیقت رها کرده و پشت سر گذاشته، این رو اگر در کنار اساتید دانشگاه و نیروهای نخبه کشور قرار بدهیم یک طرح جامع ملی از طریق تشکیل ان جی او هایی که در زمینه های مختلف اقتصادی و فرهنگی و سیاسی غیره فعال باشند اما در یک مرکزیتی به هم جوش بخورند و از یک خط مشی ای پیروی کنند می توانیم یک جریان عمیقی در کشور راه بیاندازیم. کار سختی است اما کاملا شدنی است و می توانیم انرا انجام دهیم.این کار منجر به این می شود که ما نیروی بیدار شده و زنده را در صحنه نگه میداریم. نا امیدی را که بزرگترین مهلکه ای است که ما ممکن است دچار شویم می توانیم پس برانیم. الان همه شماها یادم هست که وقتی تو این جمع می امدید ۲۵ سال پیش این جمع رو تشکیل دادیم جوان بودید. من از اولِ تشکیل این جمع بودم. همه شما فرزندان بزرگ دارید. احتمالا در خونه هاتون فرزندانی دارید که با سیاست قهر کرده بودند و با شما همراه شدند (حضار: از ما جلوتر افتادند) و خوب از شما جلوتر افتادند (حضار: ناامید شدند) آه بحث سر همین است که باید کاری کنیم که نا امید نشوند و باید کاری کنیم که اینها نا امید نشوند و باید راهی برایشان باز کنیم و بگیم که اینده گرچه سخت ولی قابل ساختن برای کشور هست. همه حکومت ما که دولت نیست و همه تاریخ ما هم ۴ سال یا ۸ سال نیست. ما یک کشوری هستیم با یک تاریخ طولانی. البته تاریخ نوشته ما ۲۵۰۰ سال ۳۰۰۰ سال و امثال این هست ولی ما در موزه هامون اشیایی با سابقه ۱۲۰۰۰ سال هم داریم. یعنی یک تمدن بیسیار دیرین داشیم و یک تمد کهن هستیم. فراز و نشیب های بسیاری هم داشتیم و این هم یکی از اون فراز و نشیب هاست. قربانی هم می طلبه. ممکنه چند نفر سرشون زیر اب بره بالا برند پایین برند ولی تو اصل تاریخ ما این مساله تاثیر نمیگذاره ما این رو باید به جوونهای خودمون منتقل کنیم و باید بهشون منتقل کنیم که بالاخره زحمت داره و همینطور دودستی یک اینده خوب و یک اینده پیشرفته رو به همه نمی آیند تحویل دهند من گمان نمی کنم یک کشوری وجود داشته باشه که الان اون رو مترقی بدانیم و این دوره ها نگذرونده باشه یعنی همه کشورها بالاخره از یک مسیرهای سختی گذشته اند و ما هم این مسیر سخت رو داریم انشالله باید این روح امید رو به جوونهای خودمون مخصوصا بدمیم و این وحدت رو بین ملت خودمون حفظ کنیم که پیش بریم. راه حل هم باید فکر کنیم و راه حلهای عملی پیدا کنیم.این فضای اداره مدت یک ماه اینده یکی از دشوار ترین قسمتهای مسیری است که در اون افتادیم. احتمالات زیادی هست. البته کمترین هزینه رو موقعی نظام میداد که می آمد و از یک طریقی راست آزمایی می کرد حقیقت یابی می کرد و همه تن در می دهند به اون و رضایت پیدا می کردند. حالا به راه حلی برسیم یا نه خوب یک راه حلهایی هستد اقای خاتمی برای راه حلی اقدام کرده اند مراجعی در قم دنبال راه حلهایی هستند بعضی شخصیتهای نظام هم دنبال راه حلهایی هستند بلکه راهی در این زمینه بجویند که ایا میشود. حالا مثلا ابطال دو مرحله ای شدن یا جمع به اصطلاح حقیقت یاب که بیاید نظر بدهد و مساله رو یک سره کنه احتمال اینکه این راه حلها به نتیجه برسه من نمیگم صفره ولی نزدیک به صفر هست و من امیدی ندارم ولی خوب باید این مسیر رو به هر حال رفت. در مورد شورای نگهبان احتمال من میدم و انشالله اینجور نباشه که یک طرفه عمل بکنه ولی ما دعا می کنیم که یک طرفه عمل نکنه. حتی اگه به فرض اینکه برسه به ۵ درصد تقلب همون حداقل ۵ درصد را علنی بیاد اعلام بکنه که یک کار غیر قانونی صورت گرفته و همین باز هم دل مردم رو تا اندازه ای خنک می کنه. که حالا تا چه اندازه بکنند به نظرم یک مساله است ولی خود ما خیلی مهمه که چی کار می خواهیم بکنیم و انتظاراتی که در مردم بوجود امده. بخشی از مردم شعارهای خیلی تندی می دهند و اوایل که خیلی تند بود و اصلا طوری بود که بنده در خیابان ظاهر می شدم حتما شنیدید که موسوی موسوی رای مرا پس بده انگار که رای ها رو من جمع کردم (خنده) گفتم که بابا دست من نیست (خنده) گفتم که انشالله با هم تلاش بکنیم وپس بگیریم (حضار: رای ما را پس بگیر. بگیر ) -- اره البته پس بگیر -- البته خود مردم واقع بین شدن و میدونن که امکانات محدوده و با این واقعیت دارند خودشون رو سازگار می کنند و کارهای خودجوشی رو انجام می دهند.این مساله با وضعی هست که طبیعتا با خسارت هایی که هست ادامه داشتنش محل سوال هست. این چیزی که اقای دکتر حاضری اول جلسه مطرح کردند فوق العاده به نظرم مهمه که بحث و گفتگو گذاشته بشه و خود این میتونه راه رو باز کنه که در یک ماه آینده چه کار باید بشه.ما در حدی که ستادمون الان برقرار، یک ستاد درب و داغونی داریم دیگه. حمله کردن یک عده رو گرفتن هر ادمی که احساس می کنند می تونه موثر باشه همون رو دستگیر می کند. به رده های بالا رسیدند. همون علیرضا بهشتی که دستگیر کردن در ستاد مرکزی ما و روزنامه کلمه جزو ادمهای موثری بود که حضور داشت. ما فکر می کردیمککه هر دو علیرضا بهشتی (دیگری فرزد ایت الله بهشتی است) رو بگیرند. اون یکی علیرضا بهشتی را هم تا دم دستگیری رفتند اما رها کردند.بالاخره با این وضعیت داریم ارزیابی کنیم که انشالله تصمیماتی که گرفته میشه با مصالح ملی ما و با اعتقادات دینی و اخلاقی ما سازگار باشه. ما جو هرچقدر تند بشه و بد بشه نباید از این اخلاق و ارمانهایی که بهش اعتقاد داریم دست برداریم حتی اگر به خاطرش قربانی بشیم.ما انشالله تا اخر دروغ نگیم، درست عمل بکنیم، اگه چیزی روشن شد قبول کنیم، اگه راه خوبی باز شد حتی اگر به ضرر ما بود از اون استقبال بکنیم. خداوند هم من یقین دارم که اگه این نیت رو داشته باشیم به ما کمک می کنه. ما هیچ کدوم بنده شهادت بدم اتفاقاتی که افتاد که اتفاقات بزرگی بود به مدیرت ضعیف خودمون نسبت نمیدم .ما یک جمعی بودیم – جناب دکتر منوچهری هم زیاد میخنده (خنده) چون میدونه، وقوف داری (خنده) – یک ادمهایی بودیم و یک جمعی بودیم و نشستیم و گفته شد حتما اینجور بشود و اینجور بکنیم ولی به دلیل صداقتی که در کار بود خدا برکت داد و این فضای ملی که یک سرمایه ای برای کشور شد ایجاد شد. در اینده هم بیش از این که به مدیریت خدمون اعتقاد داشته باشیم باید به اخلاق خودمون تکیه کنیم و البته در مساله مدییریت هم باید تدبیر داشته باشیم در این چهارجوب پیش بریم من دلم روشنه که یقینا این حرکتی که بوجود امده به نفع ملت ما خواهد بود.